عضو شوید و اطلاع رسانی فرمایید :
راه اندازی کمپین جهانی ادیان الهی در محکومیت اهانت به ساحت مقدس قرآن کریم .
انَّ الَّذینَ کَفَرُوا بِایتِنا سَوفَ نُصلِیهِم ناراً کُلَّما نُضِجَت جُلُودُهُم بَدَلنهُم جُلُوداً غَیرَها لِیَذُوقُوا العَذَابَ إِنَّ اللّه کانَ عزیزاً حَکیماً» آنان که به آیات و نشانه های ما، یعنی پیامبر اکرم (ص) و قرآن کریم نگرویدند به زودی آنان را در آتش اندازیم که چون پوست هاشان سوخته شود آنها را تبدیل به پوست های دیگر کنیم تا اینکه عذاب و بدبختی را بچشند ، قطعاً خداوند عزیز و نفوذ ناپذیر و حکیم و داناست
.محکومیت جهانی استکبار جهانی در توهین به قرآن کریم
جنایت و توطئه استکبار جهانی در هتک حرمت به قرآن کریم را بشدت محکوم می کنیم و به محضر حضرت ولی عصر(عج) و مقام معظم رهبری (مد ظله العالی) و مسلمانان آزاده و بیدار جهان تسلیت عرض می کنیم
قرآن کریم کتابی آسمانی است و زنده کننده دلهاست ، که مردم را به ایمان، برادری، صلح، دوستی، خیر و سعادت و کمال، زندگی، اخلاق نیکو، عمل صالح و مبارزه با فساد دعوت می کند و تنها راه نجات بشر از ظلالت و گمراهی تمسک به قرآن کریم و اهل بیت(ع) است..
جهان اسلام آرام نخواهد گرفت و باید جهان اسلام خواهان این امر باشد که آن کشیش دیوانه ای که اولین بار این مسئله را مطرح کرد دستگیر و مجازات شود ، تا دیگر کسی جرات چنین تحرکات شیطانی را نداشته باشد
مسیحیان واقعی و اهل کتاب واقعی این جنایت را محکوم خواهند کرد، قرآن کریم در آیات شریف و نورانی از عصمت مریم(س) و پیامبران الهی موسی(ع) و ابراهیم(ع) و عیسی(ع) را به جهت اینکه کارهایشان مبارزه با ظلم و فساد و دفاع از حقوق انسانها و هدایت بشر از گمراهی بوده را ستایش و تمجید فراوان می کند ، این ابلهان به تمامی ادیان الهی و انبیاء الهی از حضرت آدم (ع) تا حضرت خاتم (ص) توهین کرده اند.
. شیطان های انسانی پس از ساختن کاریکاتورهای اهانت آمیز و ساخت فیلم ها و انیمیشن های موهن ضد دین مبین اسلام، بدنبال تصمیم شیطانی کشیش جاهل آمریکایی برای دعوت به سوزاندن قرآن کریم در روز 11 سپتامبر، هم اکنون دهها جلد قرآن کریم در سراسر نقاط آمریکا به آتش کشیده شده است و تصاویر این جنایت در شبکه های آمریکایی و اینترنت منتشر شده است.رئیس جمهور استکبار جهانی اوبامای ملعون حاضر نشد آن کشیش دیوانه ای که مسئله قرآن سوزی را مطرح کرد محکوم کند ، فقط نگران سربازان متجاوزش در سرزمین مسلمین بود، اگر تنها این نگرانی نبود دولت آمریکا هیچ واکنشی نشان نمی داد و حتی حامی اصلی این حرکت شیطانی بود. در خط مقدم این جنایت دولت آمریکا قرار دارد که در حوزه جغرافیایی دولت آنها این اهانت صورت گرفته است ، بزودی خواهیم دید که خیزش جهان اسلام علیه این جنایت وقیح صورت خواهد گرفت و مستکبران را پشیمان خواهد کرد ، که دست به این حرکات موهن و دیوانه وار می زنند
.بوش ملعون بعد از حادثه 11 سپتامبر یک بار گفت و دیگر تکرار نکرد و واقعیت همان بود که گفت : جنگ های صلیبی آغاز شده است و بعد مشاورینش به او گفتن که این جمله خوب نبود و او دیگر تکرار نکرد ، ولی واقعیت آن است که این ها جنگ های صلیبی را آغاز کرده اند
.استکبار جهانی بداند که نهایت این خط به زیان آنهاست ، اسلام عزیز به فضل خداوند متعال در جهان حیات مجدد یافته است ، پیام اسلام ناب محمدی (ص) در سراسر جهان گسترده شده است. خواب راحت را از چشم اسلام ستیزان ربوده است ،
خداوند متعال اراده دارد که این زمان عصر عزت اسلام باشد ، عصر عظمت اسلام و مسلمین باشد .ممکن است امریکاییها توجیح کنند که چند تا دیوانه این کار را کرده اند ، صحبت ما این است که چگونه دولت آمریکا میدان به دیوانه ها می دهد. چگونه جلوی آنها را باز می گذارد که این کارهای دیوانه وار را انجام بدهند ،
مطمئنا جهان اسلام این حرکت موهن را بی پاسخ نخواهند گذاشت و آمریکا سزای این رفتار جنایتکارانه اش را خواهد چشید.بعید نیست که امریکا بگوید به آن کشیش هم گفتیم این کار را نکند چند تا دیوانه این کار را کرده اند ، اما در هر صورت در کشور آمریکا و در مقابل چشمان شیطانی آنان هتک حرمت قرآن کریم صورت گرفته است ، این اهانت هم به اسلام و تمامی ادیان الهی بوده و هم اهانت به انسانیت و حقوق بشر است
.آمریکاییها شما که فریاد حقوق بشرتان گوش فلک را کر کرده است ، در کشور شما و در شهرهای مختلف مقابل چشمان مردم و دوربین های مختلف و حتی در مقابل کاخ سفید در واشنگتن به یک میلیارد و پانصد میلیون انسان مسلمان توهین می شود ، معنای این حرف این است که شعار هایی مانند (آزادی ، دموکراسی و حقوق بشر) فقط استفاده ابزاری برای پیشبرد اهداف مستکبرانه و جنایتکارانه شماست و خودتان نمونه تروریسم واقعی هستید.
امت اسلام باید به خود بیایند و با جبهه ای متحد و یکپارچه در برابر دنیای استکبار موضع بگیرند تا حقوق بشر واقعی محقق شود،
خداوند تبارک و تعالی فرمودند : عده ای می خواهند نور خداوند متعال را خاموش کنند ، خداوند نور خود را تمام خواهد کرد حتی اگر آنها نخواهند ، روزی فرا خواهد رسید که ندای اسلام در جهان طنین انداز خواهد شد و کل مردم زیر پرچم قرآن عزیز گرد هم خواهند آمد و دنیا را عدل و داد فرا خواهد گرفت.
پروردگارا، ما را با قرآن زنده بدار، ما را با قرآن بمیران، ما را با قرآن محشور کن. پروردگارا، قرآن را از ما راضى کن. پروردگارا، ما را از قرآن و اهلبیت لحظهاى جدا مکن. خشنودی روح مطهر امام بزرگوارمان و سلامتی مقام معظم رهبری و تعجیل در فرج حضرت قائم عجل الله تعالی فرجه الشریف ذکر ۵ صلوات بر محمد و آل محمد.
ما معتقدیم و امیدواریم تا ظهور جان جانان حضرت بقیه الله امام عصر روحی وارواح العالمین له الفداء ، جهانی شدن با اسلام تحقق پیدا کند و در روایات آمده است در عصر ظهور حضرت در سراسر جهان فریاد توحید گسترده خواهد شد و آتش عشق به اسلام ناب محمدی (ع) در قلب های انسانهای جهان گسترده و روشن خواهد شد.جریان فتنه در ادامه تلاش های ناکام خود برای احیای این فرقه، برنامه جدیدی را در دستور کار خود قرار داده است. در طرح جدید جریان فتنه قرارشده است که ازفضای ورزشگاه ها و تنش های طبیعی و رقابتی در مسابقات به انحای مختلف بهره برداری شود به گونه ای که علاوه بر ایجاد تنش مباحث قومیتی نیز مورد تاکید قرارگیرد.
گفته می شود در این سازماندهی جدید بنا شده در میادین ورزشی و به خصوص مسابقاتی که یک سوی آن تیمهای تهرانی و سوی دیگر تیمهای مربوط به قومیتها و شهرستانها می باشد، به عنوان هوادار وارد شوند و زمینه درگیری و وادار نمودن پلیس به دخالت را فراهم آورند، این سناریو در مسابقه اخیر تیم های تراکتور سازی تبریز و پیروزی اجرایی گردید، ولی از قضا، هواداران تیم تبریزی از این بازی استقبالی به عمل نیاوردند و همین مطلب، موجب خنثی شدن طرح مزبور گردیده و علیرغم اجرای بسیاری از اقدامات برنامه ریزی شده توسط فتنه گران و انجام حرکاتی که باعث جلب توجه و عکس العمل پلیس گردد، به دلیل هوشیاری مامورین و عدم همراهی هواداران تیم تبریزی، این طرح با شکست مواجه گردید و با دستگیری تعداد زیادی از این افراد مشخص گردید که این افراد برای اغتشاشآفرینی اجیر شده بودند.
لازم به توضیح است که سناریو نویسان فتنه، میادین ورزشی را هدف غائله آفرینی و جنگ اقوام قرار دادهاند تا در دستهجات 300 الی 500 نفره در ورزشگاه ها حضور پیدا نموده و برنامه های زیر را اجرا نمایند:
1. حضور در میادین ورزشی به عنوان هوادار یکی از تیمها و یا تقسیم به دوگروه و در مقابل یکدیگر.
2. برهم زدن نظم و تحتالشعاع قرار دادن فضای ورزشگاه.
3. تحریک اعصاب مخاطبین با شعارهای تند و خارج از عرف.
4. وادار نمودن پلیس به عکس العمل و مقابله با مأمورین.
5. تخریب امکانات.
6. اختلال در اجرای برنامه های ورزشی.
7. تلفات دهی، جوّسازی و تحریک بیشتر
8. تصویربرداری از خشونت ها
9. اطلاع رسانی.
10. شایعه پراکنی و جلب و جذب هواداران تیمها و تشویق آنها به نشان دادن عکس العمل های افراطی.
در همین رابطه، عوامل فتنه در شهرستانها نیز هماهنگ و سازماندهی شده اند تا در یک اقدام همزمان، مردم را تحریک و با جوسازی، موجب اعتراض و اغتشاش گردیده و این مطلب تعمیم پیدا نماید.
شکل گیری و صفبندی اهالی سیاست برای هدف گذاری جهت رسیدن به جایگاه یازدهم ریاست جمهوری در کشور، هر چند مقداری زود به نظر می رسد، اما خواه ناخواه این جریانات به صورت آشکار یا نهان در لایههای مختلف سیاسی و اجتماعی کشور وجود دارد که البته نمود بارز و عینی آن بیشتر در سطح سایتهای خبری وابسته به عناصر دخیل و جراید تحت نفوذ آنها قابل مشاهده است. موضوع حمل و نقل عمومی و به ویژه متروی پایتخت، از جمله مباحثی است که به میدانی جهت رقابت و زورآزمایی برای حریفان تبدیل شده است. این مسأله با اظهارنظر چند تن از نمایندگان مجلس پیرامون استیضاح وزرای مرتبط با مترو در صورت عدم پرداخت دو میلیارد دلار از سوی دولت، وارد فاز جدیدی شده است. این مصاحبه از سوی خبرگزاری مهر منتسب به شهردار تهران و به صورت گسترده ای در جراید اصلاح طلب منعکس شده است. این رسانهها از طرف دیگر با انتشار اخباری مبنی بر تحقق سه تحول عظیم در مترو تهران از جمله افتتاح ایستگاه صدر – شروع عملیات کهریزک و ورود واگن های ایرانی به خطوط مترو، همگی این خبر را با عبارت: علیرغم عدم پرداخت اعتبارات از سوی دولت" در لید خبر به صورت گسترده ای نظر مخاطلبان را به کارشکنی و مانع تراشی دولت نسبت به خدمت رسانی به مردم جلب می کنند تا خود را یگانه دلسوز و مبتکر به مردم معرفی نمایند.
هر چند تا انتخابات یازدهم ریاست جمهوری بیش از سی ماه باقی مانده است و مسئولین عالیرتبه نظام بارها بر پرهیز از تبلیغات زودهنگام انتخاباتی تأکید و تصریح داشته اند، در فضای کنونی که به دلیل شرایط حاکم بر کشور، نیاز به آرامش و وحدت، به خصوص بین مسئولین، بیش از گذشته ضروری می نمایاند، بر همه مسئولین فرض است که با تأسی به رهنمودهای رهبر فرزانه انقلاب اسلامی، ضمن دوری از اختلاف افکنی، به خدمتگزاری به نظام و مردم فکر و عمل کنند.
مقاله از محمد مهدی تهرانی
اگر دولت اصلاحات بر کرسی ریاست جمهوری نشست، فضای کشور شاهد غلبه یک گفتمان در فضای دیپلماسی و سیاسی کشور بود؛ آنجا که حرف از آزادی و دموکراسی به میان می آمد و خاتمی طول و عرض کره زمین را به هم می دوخت تا از گفتگوی تمدنها و حقوق بشر بگوید و تعلیمات غرب را برای غرب بازتعریف کند.
از سوم تیر فضا برای گفتمان جدیدی باز شد و طبیعی بود که رییسجمهور پرچمدار گفتمان جدید در عرصه سیاسی کشور باشد. اگر تا پیش از این حرف از دموکراسی و آزادی و حقوق بشر در جمع های بین المللی و دانشجویی و حوزوی بود و تمام تلاش ها حول محور عدم تناقض اسلام و غرب یا به عبارت بهتر ارائه تفسیر قابل تطبیق با غرب از اسلام سامان می یافت، این بار چند واژگان کلیدی به میهمانی جلسات سیاست مداران و مسئولین اصولگرایی آمد که آرزوی تحقق دولت اسلامی را در سر داشتند.
این واژگان کلیدی البته حاشیه ساز هم شد. گاهی این واژگان نماد اصولگرایی و آرمانگرایی دولت نهم و دهم توصیف شد و گاه نماد انحراف آن لقب گرفت! گاه دولت از باب ترویج و غلبه دادن این گفتمان تمجید شد و گاه توبیخ! گاه مورد مدح قرار گرفت و گاه ذمّ! دو تفسیر کاملا متناقض از یک رویکرد و یک گفتمان که بر جریان غیردینی و غیربومی اتوریته پیدا کرد و آن را به حاشیه راند، در نوع خود جالب توجه بود.
واژگانی که احمدینژاد مدام در سخنرانی های خود تکرار می کرد، شاید برونداد همان اندیشه ها و حرف های جمع هایی بود که سوم تیر را رقم زدند. این واژگان عبارت بودند از هدف خلقت و رسالت انبیاء، آینده مهدوی، توجه به امام، جایگاه انسان کامل و موضوع ولایت فقیه. شاید این را تاریخ بتواند جزو اعترافات صریح فائزه هاشمی رفسنجانی قلمداد کند؛ آنجا که در حاشیه راهپیمایی غیرقانونی 25 خرداد 88 با صراحت می گوید: «(آیت الله)خامنهای تو این همه دوره کی رهبر بوده؟ در زمان بابا که نبود. زمان خاتمی هم که نبود. تنها دورهای که رهبر بوده الانه...»
در عین حال البته برخی احمدینژاد را دارای زاویه با ولایت فقیه خواندند تا این پازل به صورتی پیچیده تر از آنچه گمان می شد، در بیاید. برخی می گفتند دولت مروج اسلام منهای روحانیت و اسلام منهای ولایت فقیه است. دولت معتقد است می توان با امام زمان مستقیم ارتباط گرفت و اصولاً در این میان، ولی فقیه جایگاهی ندارد. جمعی دیگر نیز دولت را حجتیه ای لقب دادند و جمعی اهل خرافات! و برخی نیز حتی به صراحت گفتند که احمدینژاد در سخنان خود اصلا حرفی از ولایت فقیه نمی زند و این معنادار است!
به نظر می رسد بتوان از مجموعه سخنان رییسجمهور، مبانی فکری او در این خصوص را دریافت و نگاه جامعی نسبت به مسئله پیدا کرد. اینکه بالاخره آیا احمدینژاد در سخنان خود نامی از ولایت فقیه می آورد یا نه و اگر می آورد چه جایگاه و مختصاتی را برای موضوع تعریف می کند، درخور بحث است.
احمدینژاد از همان آغاز، موضوع بسیاری از سخنرانی هایش را به تشریح یک سیر بحث مشخص اختصاص داد. محتوای این سیر در سخنرانی سازمان ملل او نیز بروز و ظهور داشت. رهبر انقلاب در خصوص سخنرانی احمدینژاد در سازمان ملل در سال 86 فرمودند: «منطق جمهورى اسلامى، آنجا گفته شد؛ منطق دین گفته شد؛ بحث خوبى راجع به نگاه اسلام و دین به علم، نور بودن علم و در دست خدا بودنِ نورافکن علم -که اینها بحثهاى خوبى است- مطرح شد. اشتباه میکنند کسانى که فکر میکنند در محیطهاى فرنگى -حالا اروپایى، امریکایى- وقتى حضور پیدا میکنند، باید همان حرفهاى خودِ آنها را -صد سال است، دویست سال است که از این حرفها دارند میزنند- تکرار کنند و به خودشان بگویند؛ اینها حرف نشد، اسلام حرف دارد.»
اما فارغ از این، زاویه نگاهی که رییسجمهور در باب مفهوم خلقت و ماهیت انسان کامل و اسلام مطرح کرده و می کند و رهبری هم آن را مورد تایید قرار داده و از آن تجلیل کرده اند، سوال اینجاست که سیر بحثی که احمدینژاد پی می گیرد، چیست و مفهوم ولایت فقیه از حیث تئوریک در این سیر بحث از چه جایگاهی برخوردار است؟
احمدینژاد از علت دشمنی قدرتهای بزرگ با ایران اسلامی شروع می کند و از رمز پایداری انقلاب اسلامی میپرسد. او می گوید: «چه عنصری در حرکت ملت ایران وجود دارد که همهی گردنکشان، دزدان، خودخواهان و فاسدهای عالم از آن در هراس اند. این عنصر کدام است؟»
او از اینجا به اصل خلقت بر میگردد و حرکت انبیاء در طول تاریخ را مورد اشاره قرار می دهد. نکته اول در باب خلقت حرکتی است که انسان باید به سوی کمال پی بگیرد. احمدینژاد می گوید: «خدای متعال انسان را برای حرکت به سمت نقطهی کمال خلق کرده است… خدا انسان را خلق کرد و دو چیز از او خواست؛ اول اینکه خودش به سمت قلههای کمال حرکت کند و دوم اینکه در جهان یک جامعهی سعادتمند، الهی، عادلانه و سازنده برپا بکند.»
آنجا که احمدینژاد از تشکیل جامعه سعادتمند و الهی می گوید و از برپایی جهان بدون ظلم و عدالت محور سخن به میان می آورد یا از ضرورت آمادگی بشر برای ظهور و فراهم کردن مقدمات ظهور یا تلاش برای رفع ظلم حرف می زند، در واقع دست رد به سینه کسانی می زند که تا نامی از امام زمان می شوند، یاد انجمن حجتیه می افتند و می کوشند تا نام امام زمان را با انگ انجمن حجتیه از تریبون ها و سرِ زبان ها بگیرند. چه آنکه حجتیه ای ها هر گونه تلاشی برای رفع فساد و ظلم قبل از ظهور منجی را بی فایده و محکوم به شکست می دانند.
احمدینژاد می گوید: «خدا استعداد الهی شدن را در انسان قرار داده است.» و ادامه می دهد: «انسان باید حرکت بکند. اما برای حرکت خودش نیازمند عواملی است؛ اولین عاملی که انسان برای حرکت به سمت قله ها نیاز دارد، شناخت خداست.»
از این جاست که او در مورد مفهوم انسان کامل و ولایت سخن می گوید و معتقد است از مسیر شناخت انسان کامل و اسماء الله و اتصال به خط امامت و ولایت است که می توان به شناخت حق تعالی و سعادت رسید. احمدینژاد عنصر ویژه، اختصاصی و تأثیر گذار این انقلاب را هم اتصال آن به خط ولایت و امامت می داند. رییسجمهور می گوید: «امامت بالاترین هدیهی خداوند برای بشریت است. همهی پیامبران الهی آمده اند تا انسانها را با امام آشنا کنند و دست جامعهی بشری را در دست امام بگذارند.»
احمدینژاد می گوید:«خدای متعال برای شناساندن خودش به جامعهی بشری انسان کامل را خلق کرده است تا او تجلی کامل اسماء الهی باشد. می خواهید خدا را بشناسید، راهش انسان کامل است.» او به این بیان رایج اشاره می کند که امام عصر(عج) مجرای فیض الهی است.
بعد از تبیین دقیق مفاهیمی از این دست است که احمدینژاد سخن از ولایت فقیه به میان می آورد و ولایت فقیه را در ربط با مفهوم امام و ولایت حضرت حجت تعریف می کند. او می گوید: «همه عظمت انقلاب شما در اتصال به این حلقه امامت است. اصلاً نظام ولایت یعنی نظام متصل به امامت و این رمز عظمت و اثرگذاری است. این رمز پیروزی و ماندگاری است.»
با این مقدمه است که نتیجه گیری او از بحث شیرین می شود. احمدینژاد در سخنرانی های مختلف بر این نتایج تأکید می کند. او می گوید: «صرف یک اعتقاد نظری در عالم آن مشکلی را حل نمی کند. مجاهدت ها، ماندگاری ها و... همه به خاطر اتصال به امام است و اصلاً نظام متصل به ولی فقیه یعنی دعوت به امام. همه عظمت جمهوری اسلامی که در همان ولایت فقیه است در ارتباط با امام است.»
رییسجمهور همچنین معتقد است: «جمهوری اسلامی ایران یک فریاد بلند دعوت به امام حق است. نظام ولایت فقیه جرقه، راهنما، نورافکن و حلقهی وصل است.» او بارها بر این مضمون تأکید می کند که زندگی در سایه ولایت فقیه و توجه به امر و رضایتی او تمرین زندگی در سایه امام معصوم است. احمدینژاد می گوید: «نظام ولایت فقیه حلقه اتصال به جامعه مهدوی و تمرین آمادگی برای زیستن در جامعه مهدوی محسوب میشود.»
احمدینژاد می گوید: «نظام ولایت فقیه یعنی نظام متصل به حقیقت امام و همهی عظمت انقلاب در این است. اتفاقاً شما ببینید، نقطهی کانونی دشمنی دشمنان انقلاب هم همین جاست. اصلاً اصل دعوای شیطانی اینجاست. وقتی کسی را از امام جدا کردند، یعنی دیگر تمام شد. چیزی باقی نمی ماند. یک مرز بسیار باریک است. به محض اینکه به این طرف مرز آمد، تمام است و دیگر چیزی وجود ندارد و خیال شیطان راحت می شود.»
رییسجمهور تصریح می کند: «در دوران غیبت، امت رها نشده است و ولایت فقیه، منصوب غیر مستقیم امام معصوم است.» او ادامه می دهد: «امروز نظام ولایت فقیه، حلقه اتصال و تمرین زندگی در نظام امامت وموجب وحدت و رشد و انسجام و قدرت و عزت اسلام است؛ چنان که همه شاهد بوده ایم و هستیم.»
احمدینژاد این بحث را حتی در جمع عمومی مردم در 22 بهمن 85 مطرح می کند و به تفصیل در این باب سخن می گوید: «ولایت فقیه در راستای امامت ضامن استقلال، یکپارچگی و حرکت صحیح و رو به رشد ملت و کشور ماست. ولایت فقیه رمز استواری و ماندگاری ملت عزیز ایران است. ولایت فقیه فریاد خداپرستی و عدالت طلبی ملت ما و همهی ملتهای عالم است. ولایت فقیه ضامن سربلندی، عظمت، همدلی و پیروزیهای ملت ایران است. در طول 28 سال بسیاری از توطئه ها، فتنه ها و تهاجمهای دشمن از فشارهای سیاسی، طراحیهای تبلیغاتی، تلاش برای ایجاد تفرقه، درگیریهای گوناگون توسط گروهها و دستجات متفاوت و از جنگ سنگین تحمیلی که همهی قدرتهای عالم در آن شریک و متحد بودند، تا ایجاد برخی ناامنیها و جنگهای روانی همه و همه به لطف عزت، ایستادگی و درایت رهبری عزیز در طول انقلاب خنثی شده است و کشتی حرکت ملت ایران از طوفانهای سهمگین دوران ما به سلامت به ساحل آرامش رسیده است. دنیا بداند ملت بزرگ ما به خوبی دریافته است و ایمان دارد که ولایت فقیه که شعبه ای از ولایت رسول اعظم حضرت محمد مصطفی(ص) است و شعبه ای از ولایت ائمهی اطهار (ع) است، یک گوهر ناب و یک عطیهی الهی است. به همین دلیل است که ملت ایران با همهی وجود و تا پای جان در تبعیت و دفاع از این حقیقت الهی ایستاده است و خواهد ایستاد.»
او ادامه می دهد: «امروز پرچم عزت و صلابت ما در دست رهبری معظم انقلاب است. ناکامی دشمنان زشت خو در هجوم مستمر به این رکن انقلاب موجب شده است که اخیراً زبونانه و ذلیلانه به دروغ و شایعه پناه ببرند. شایعاتی که ترجمهی امیدها و آرزوهای آنان است. به فضل الهی این آرزوها را مانند صدام به گور خواهند برد. امروز به لطف خداوند رهبری عزیز انقلاب سالم و با صلابت پرچم عزت و انقلاب ملت ایران را بر دوش می کشند و ملت نیز با بیداری، آگاهی و اشتیاق و متحد پشت سر ایشان در حرکت است.»
اگر دولت اصلاحات کوشید تا موضوعاتی را گفتمان عمومی کند و دموکراسی و آزادی را در افکار عمومی تقدس بخشد، احمدینژاد در سخنرانی های مکرر خود در شرایطی سخن گفتن از مفهوم و جایگاه ولایت فقیه را مدنظر قرار داد که بسیاری از اصولگراها به صف انقلابیون شرمنده پیوسته بودند. آنهایی که همان روزها معتقد بودند برای رسیدن به قدرت چاره ای جز سخن گفتن در چارچوب گفتمانی اصلاحات وجود ندارد؛ نمی توان مفاهیم انقلابی را به مردم عرضه کرد؛ چه آنکه این مفاهیم قابلیت پذیرش خود را در جامعه از دست داده است و...
و امروز همان کسی که به تعبیر فائزه هاشمی، به معنای واقعی التزام به رهبری را نشان داد، مورد برخی بی انصافی ها قرار می گیرد. البته در مقام عمل کاستی ها و لغرش های هر شخصی قابل نقد است و احمدینژاد هم بی نقص نبوده و نیست اما اینکه برخی بکوشند تا تمامی حقایق را وارونه جلوه دهند و از این مسیر، راهی برای خویش به سوی کرسی قدرت بگشایند یا فعالیت های زودهنگام انتخاباتی را با تخریب پی بگیرند، صحیح و قابل قبول به نظر نمی رسد.
شبکه بهایی و بنگاه خبرپراکنی دولتی BBC همچنان در شوک روز جهانی قدس فرو رفته است.
این شبکه چند روزی است که تلاش دارد به نوعی سرپوش بر حضور دلاورانه مردم در روز قدس بگذارد، بالاخره امروز با به دست آوردن خبری از تشکیلات غیرقانونی خودگردان، سعی در انحراف افکار عمومی از حماسه چندین باره حضور داشت. احتمالا در سایتها و خبرگزاری ها خوانده اید که سخنگوی تشکیلات غیرقانونی خودگردان، درپی اعتراض شدیداللحن ریاست محترم جمهوری نسبت به مذاکرات سازش، دکتر احمدی نژاد را با شدیدترین خطابه مورد لطف قرار داده است!!!! تمام سخنان این مزدور اسرائیلی بازمی گردد به ادعاهای واهی عوامل فتنه که برای هیچ فریاد تقلب!!! سر دادند! وی در کمال پرروئی و بی خردی، دکتر احمدی نژاد را سرکوبگر نامید و از وی به عنوان کسی یاد کرد که نماینده مردم ایران نیست!!! اینکه ابوردینه _سخنگوی تشکیلات غیرقانونی خودگردان_ از قوانین ما اطلاعی ندارد و نمی داند که کنترل و ایجاد نظم و امنیت اجتماعی به دست رئیس جمهور نیست، جای خود دارد!! اما سؤال ما این است که اگر عوامل فتنه به خود اجازه چنین جسارت بی خردانه به نظام را نمی دادند و می گذاشتند که همه چیز در مجرای قانونی پیش برود، آیا یک تشکیلات غیرقانونی به خود اجازه چنین جسارتی را می داد؟ آیا بنگاه خبرپراکنی BBC جرأت می کرد که بعد از حضور حماسی مردم در روز قدس، به دنبال انحراف افکار عمومی از مسیر اصلی موضوع باشد؟ آیا تفکر و اندیشه امام(ره) همین بود که مدعیان تقلب!! مدعی ادامه راه امام(ره) بودند؟
تقریباْهفته پیش آقای سید علی محمد دستغیب یه سخنرانی کرده که در اون سخنرانی فرمودند : رهبر همان است که در قانون اساسی امده نه یک کلمه کم نه زیاد و کسی که از قانون اساسی فراتر رود مصداق شجره خبیثه است مردم بعد از این سخنرانی ریختند و در مسجد قبا (آتشیها) همون مسجد سید علی محمد دستغیب رو تخته کردند و تعطیل بود تا روز قدس که قرار بود یکی غیر از سید اونجا نماز مغرب و عشا رو اقامه کنه که روز قدس وقتی مردم از در مسجد آتشیها رد می شدند دار و دسته و نوچه های سید علی محمد دستغیب گرد و خاک می کنند و 30 نفر رو شدیداَ مجروح می کنند . تا اینجا داشته باشید بریم سر جواب سوال سید در رابطه با رهبری و قانون اساسی ...
1- امام خمینی (ره ) فرمودند بخشی از اختیارات رهبر در قانون اساسی آمده است و آقای سید علی محمد به کلمه بخشی توجه ننمودند .
2- آیا حکم ارتداد سلمان رشدی که توسط امام صادر شد در اختیارات رهبری در قانون اساسی آمده بود؟
3- چندین سال سفر به مکه توسط مردم ایران به دستور امام خمینی تعطیل شد آیا در اختیارات رهبری آمده بود؟
حالا آقا سید رو چه شده که نظر امام و رهبر و قانون و مرجع و مردم رو قبول ندارند و خودشون رو خدای عالم امکان می دونند؟؟؟ غیر از حب مقام و دنیاست ؟ یکی نیست از آقا بپرسه چرا خودت از قانون سر باز می زنی و بی قانونی می کنی ؟! سید اگر غیر از اینه بگو من همین جا خودم رو دار می زنم ...