قانون و بی قانونی سیاسی

قانون و بی قانونی سیاسی

این وبلاگ کاملاْ شخصی است که به نظرات نویسنده در مورد مسائل فرهنگی و سیاسی می پردازد(یادداشت های یک زن خانه دار فسایی)
قانون و بی قانونی سیاسی

قانون و بی قانونی سیاسی

این وبلاگ کاملاْ شخصی است که به نظرات نویسنده در مورد مسائل فرهنگی و سیاسی می پردازد(یادداشت های یک زن خانه دار فسایی)

جلسه سران فتنه برای انرژی هسته ای

خدمت دوستان کم ظرفیت و بی تحمل عرض می کنیم که زمان پیامبر اکرم هم متعصبان جاهل که طاقت شنیدن حرفهای پیامبر(ص) رو نداشتند  فحاشی و سنگ پرت کردن به حضرت رو تنها راه خودشون می دیدند.
لذا ما هم با الگو برداری از اوون حضرت فحاشی گروه فتنه رو برای خودمون پشت گرمی می دونیم.
در عین حال اعلام می کنیم اگه منطقی تو چنتتون هست حاضریم باهاتون چیز کنیم منظورم اینه که گفتگو(مناظره) کنیم به شرطی که اخرش جرزنی نکنید و نگیدچیز (تقلب) شده!

برو به ادامه مطلب ...

ماجراهای شیخ ساده لوح و مهندس توهم

ادامه مطلب ...

متن کامل اعترافات مهندس موسوی خطاب به قاضی دادگاه

 


بالاخره بعد از ابطحی، عطریانفر و سعید حجاریان نوبت به میرحسین موسوی رسید تا در دادگاه حاضر بشود و از خود در برابر اتهامات وارده دفاع کند.

آقای موسوی ضمن پذیرفتن اتهامات وارده به عنوان آخرین دفاع لحظاتی از وقت دادگاه را به خود اختصاص دادند و اینگونه از خود دفاع کردند:

متن کامل دفاعیات آقای میرحسین موسوی

چه دفاعی از خودم بکنم جناب قاضی؟ من بی دفاعم.

من شریف تربیت شدم. من شریف بزرگ شدم. نه کسی منو میشناخت، نه کسی بنده رو میدید. اصلا 20 سال بود که کسی به من محل نمی ذاشت. نه ثروت مند بودم ونه هیچ چیز دیگر. تا اینکه ثروتمندان دور من را گرفتند.

همه سهم من از زندگی کار فرهنگی بود و یک زن قرآن پژوه و روشنفکر.

من ساده بودم. من همه چیز رو باور میکردم. من با هیچ مخالفت نمیکردم. سرم به کار خودم بود و شریف بودم. به من گفتند: کاندید بشوی حتما رای می آوری. من هم باور کردم. گفتند: اگر رای نیاوردی یعنی در انتخابات تقلب شده است. بازهم باور کردم.

من نمیخواستم کاندید بشوم، من نمیتونستم رئیس جمهور باشم، من نمیتونستم اصلاح طلب باشم، من نمیخواستم شعار اصول گرایی بدهم. من مقاومت کردم تا حد توانم، اما توانم کم بود.

بنده ضعیف بودم. برای خودم ضعیف بودم و برای دیگران. و من به همه احترام میگذاشتم، من به همه احترام میگذاشتم و من شروع کردم به بازی کردن، شروع کردم به سرگرم شدن و بعضی وقتها یادم رفت که کجام و همه ی اینهایی که میگند مال من نیست، حق من نیست و من اشتباهیم...

تقصیر من بود، تقصیر دیگران هم بود.

اما خدایا تو شاهدی که من هیچ چیزی رو برای خودم بر نداشتم. من هیچ چیزی رو توی جیبم نذاشتم، من از سهم کسی نزدم. من فقط اشتباهی بودم.

خدایا تو شاهدی که من چیزی رو خراب نکردم، خدایا تو شاهدی که من کسی رو اذیت نکردم. من فقط اشتباهیم.

چه دفاعی از خودم بکنم؟ من بی دفاعم.

حالا من مانده ام و تقاص این همه اشتباه دیگران و بازیگوشی خودم.

جناب قاضی من از هیچکس توقعی ندارم...

خدایا تو منو ببخش...


لازم به ذکر است که بعد از پخش دفاعیات آقای موسوی از رسانه ملی، آقای ضرغامی طی نامه ایی از مهران مدیری به خاطر تاثیر گذار بودن سریال مرد هزار چهره تشکر و قدردانی کرد و افزود: ای کاش سایر نخبگان سیاسی با درس گرفتن از سریال آموزنده مرد هزار چهره از لجبازی دست بر می داشتند و ملت را از اعترافات خود شاد و خوشنود می ساختند.

 

طنز سیاسی،اجتماعی، کاریکاتورو ... سراب

تذکره آمیرزا میر حسین موسوی

 

آن صاحب آرای ندیده، گوینده اقوال عدیده. آن مرد ادب دارِ ادب دوست، آن کس که خورد خربزه با پوست. آن صاحب گفتار تند و تیز، در پاسخ هر سوال بگفت چیز...

آن یک ز جمع سران فتنه، آن پیرو آزادی و دشنه. آن شمارنده آرای تقلبی، همراه شیخ مهدی کروبی. آن عضو گروه نخشب طرفدار شوروی، آقا میرزا میر حسین موسوی(کثر ا... طرفداره).

 از دارندگان زمام بود و وقت انقلاب در حمام، جویای نام بود و دنبال ستاره بختش روی بام و از این رو در دام و برای اجانب رام و گویند دلیلش این که خام بود. خدایش هدایت کناد.

 نقل است روزی در کوی و برزن همی می­گشت و خلایق را نظاره همی­ می­کرد. ناگاه دید که کسی به کس دیگری گفت: "بد". میرزا از کوره در رفت و نزد کس اول شد و گفت: ای مردتیکه، بی­پدر، عوضی، نفهم، بی­شعور، احمق، خرافاتی، دروغگو، خر،... چرا فحش می­دهی؟ و آن سه نقطه سه روز و سه شب طول کشید تا به علامت سوال رسید و او بس کرد. از بس او با ادب بود و ادبش به ز دولتش.

 در خبر آمده که در کودکی چون میان او هم­سالانش دعوا بالا می­گرفت و سخت آشفته می­شد، هیچ نمی­گفت الا اینکه کاغذ و دوات برداشته قیافه او را کشیدن می­گرفت و بدین طریق حرف دل می­زد و مبارزه می­نمود. چون آتش انقلاب بالا گرفت، او را گفتند تو با انقلاب چه کار کنی؟ او هم گفت همان کنم که کردم و من هنوز در همان طریقتم. پس نمایشگاه نقاشی برگزار کرد و ساواک را از این کار او چنان خشم آمد که دیگر انقلابیون را گرفت و سیخ در چشم کرد و چوب کوفت و با ذغال قلیان سوزاند و... کشت. واین در حالی بود که آقا میرزا میرحسین سخت به مبارزات خود ادامه می­داد!

منقول است سالیانی او را هیچ در عرصه سیاست خبری نبود. شاگردان جمع شدند که چرا نیایی؟ گفت اصرار کنید. اصرار کردند. گفت التماس کنید. التماس کردند. گفت به پایم بیفتید. شاگردان گفتند به درک، می­خواهی بیا نمی­خواهی نیا، ما رفتیم. میرزا گفت می­آیم. گفتند بیا. گفت شرط دارم. گفتند بنال. گفت: یا باید ایران چهار استان شود یا من از دین اسلام خارج شوم. گفتند این ها چه ربط دارد؟ گفت از آن جهت که من باید حتماً داماد یک استان باشم که مردم آن استان به من رای بدهند، چون مردم یک استان داماد خود را رها نمی­کنند به کس دیگر رای بدهند که! پس یا باید ایران چهار استان شود تا من بتوانم داماد همه ایران باشم و یا باید از دین اسلام خارج شوم که بتوانم سی و اندی زن بستانم و داماد سی و اندی استان گردم. شاگردان گفتند: زرشک، این که نمی­شود، پس نیا. میرزا گفت عیب ندارد، می­آیم.

 در پایان عمر او را گفتند که سه چیز گو که رستگار شویم. میرزا منقلب شده، گریه کرد و گفت: من یک عمر چیز گفتم و رستگار نشدم، شما چگونه با سه چیز گفتن رستگار خواهید شد؟ مریدان را این سخن گران آمد و آنها نیز گریه کردند به حال خود که تا بحال مرید چه کسی بودند.

 در کتاب غرر الکلم1 من رجال الکلم2 آمده است که اورا گفتند با ادب کیست؟ گفت من. گفتند نخست وزیر کیست؟ گفت: من. گفتند پیروز همه انتخابات کیست؟ گفت: من. گفتند همه چیز تمام کیست؟ گفت: من. گفتند روشنفکرترین زن ایرانی کیست؟ گفت چون من نتوانم بود پس زنِ من.

پاورقی:

1-کلمات،جمع کلمه.

2-کلم،نوعی گیاه از خانواده سبزیجات. خوردن بیش از حدش در روابط اجتماعی انسان تاثیر می­گذارد. 

پاک باش و خدمتگذار

شکست جنبش سبز

ابتدا از پیروزی های جبهه اصلاحات سخن می گوییم :

1-      دوم خرداد 76 پیروزی بزرگی برای خاتمی محسوب شد که در واقع پیروز اصلی در میدان انتخابات مردم اند که خاتمی آن را به نفع خود مصادره کرد .

2-      خاتمی به عنوان سوگلی اصلاحات در ایران از محبوبیت خاصی در بین مردم در طول دوران ریاست جمهوری خود برخوردار بود .

3-      ابداع گفتمان اصلاحات و شعار هایی از این قبیل جزء افتخارات جبهه اصلاحات است .

اصلاحات در مسیر زوال :

1-      شکست دوم خردادی ها در شوراهای سال 85و مجلس هفتم .

2-      ورود  هاشمی پدر اصلاحات به صحنه نهمین دوره ریاست جمهوری با حمایت خاتمی و عدم موفقیت ایشان در این دوره .

3-      ورود خاتمی به عرصه انتخابات دهم ریاست جمهوری و سر دادن شعار (( یا من یا میرحسین )) و سپس خروج از انتخابات در همان ابتدای کار و واگذاری آن به مهندس موسوی .

4-      حمایت از مهندس موسوی توسط جبهه اصلاحات ، که گر چه در یک نگاه شکست محسوب نمی شود ولی در اصل شکستی بزرگ است ...

5-      خاتمی در مجمع روحانیون مبارز اعلام کرد که مشکل من برای پیروزی  در انتخابات دهم  مسئله رأی است ... و من شرایط رأی آوردن را ندارم .

6-      شکست جبهه اطلاحات در انتخابات دهم ریاست جمهوری بر خلاف تصور وهم آمیز خودشان .

7-      شکست انقلاب مخملی  در چندین مرحله ، که توسط جبهه اصلاحات و با نام جنبش سبز در ایران شکل گرفت ، که بزرگترین شکست آنان بود .

8-      در جلسه ای که اخیراً با حضور چهره های اصلاح طلب تشکیل شده است خاتمی عنوان کرده که ( در جریان تخریب ها و آشوب ها ،‌آشوبگران اقداامت خیلی بدی انجام دادند که قابل توجیه و دفاع نیست ) و از برخی از مواضع موسوی اعلام برائت نموده است و همچنین گفته است : ( موسوی نباید آشوبگران روز عاشورا را مردمی خداجو معرفی می کرد ) که مورد اعتراض موسوی قرار گرفته است .

از سخنانی در بالا آمد  و با توجه به اینکه خاتمی به هیچ عنوان از کلمه جنبش سبز استفاده ننموده و فقط اصلاحات را مد نظر قرار می دهد برداشت می شود :

1-      رهبران این جنبش در پس پرده با هم مشکل دارند و در بازی ناخواسته ای قرار گرفته اند که راه پایان دادن به آن را هم بلد نیستند .

2-      جنبش سبز اموی به کلی شکست خورده و این را خود مسئولین این پدیده ناشناخته نیز می دانند .

3-      عقب نشینی خاتمی از این جریان بسیار جای تأمل دارد .

4-      رهبران جنبش سبز باید راه خود را از آشوبگران و فتنه انگیزان جدا نمایند .

انقلاب مخملی ناموفق در ایران

انتخابات دور دهم ریاست جمهوری در ایران تجربه جدیدی برای کشور را رقم زد با نزدیک شدن به انتخابات دهم نظر سنجی ها توسط سایت های هر کاندیدا اعلام می شد اما نتیجه نظر سنجی شرکت های بی طرف که بر اساس استاندارد های بین المللی و جهانی نظرسنجی می کردند مانند ایسپا که در تمام کشور ها به نظر سنجی می پردازد در فروردین و اردیبهشت 88 حاکی از پیروزی دکتر احمدی نژاد بود به نحوی که نتایج این نظرسنجی موجب طراحی اتفاقات تازه ای شد سناریو القای ناکارآمدی دولت در همه عرصه ها و ظهور یک منجی که 20 سال پشت پرده نظاره گر بوده و به خاطر اوضاع نابسامان پا به عرصه سیاست گذاشته است و از همه مهمتر جذب افکار کسانی که دولت نهم را ناکارامد یافته بودند و همچنین تعلق خاطری به گفتمان اصلاحات نیز نداشتند شعار اصلاح طلب اصولگرا از جمله اولین شعار های میر حیسن موسوی در اولین بیانیه اش بود.

 در مرحله دوم با تلقین رنگها که از جمله اصول جنگ روانی است با رنگ سبز مورد اهتمام قرار گرفت و در این بازی به مردم تلقین شد که انتخابات حتماً به دور دوم کشیده می شود و به طور ضمنی چنین برداشت می شود که هر اتفاقی غیر از این تقلب خواهد بود .

مرحله سوم عناصر فرهنگی جامعه را جهت همراه کردن همه اقشار به صحنه آوردند ورود نماد های مذهبی مانند سبز سیادت و شعار های دینی و پایبندی به خط امام و شهیدان در این مرحله به صورت مشخص وارد جریان انتخاباتی شد .

مرحله چهارم پروژه جدید انقلاب های مخملی که شبیه انقلاب های مخملی در گرجستان و اوکراین بود .با تشکیل کمیته صیانت از آراء شروع شد سران آشوب رییس دولت را دروغگو معرفی کردند و کارنامه های جعلی برای دولت ساختند و پس از مناظرات خصوصاً مناظره دکتر احمدی نژاد و مهندس موسوی به لشکر کشی خیابانی پرداختند و شعارهای اگر تقلب بشه ایران قیامت میشه و شعارهایی که با تهدید دولت را برای پیروزی مهندس موسوی تحت فشار قرار می داد.

مرحله بعد بی ارزش جلوه دادن همه اصول و آرمان های ملت ایران از جمله : امام خمینی (ره) ، امام حسین (ع) ، واقعه عاشورا ، قرآن ، اصل نظام جمهوری اسلامی ، اصل ولایت مطلقه فقیه و.... برای روشن شدن کامل ماجرا ادامه مطلب را کلیک کنید و روزشمار جریانات اخیر را بخوانید :

ادامه مطلب ...

سبز شهدا و امام شهدا بودند...

همسر شهید دکتر احمد رحیمی؛ ساکن مشهد مقدس می گوید: پس از مدت ها در رویایی شیرین دیدم: درون قطار به همراه دخترم؛ آسیه نشسته ام. بیرون پنجره سیدی سبز پوش بود که نور بر صورتش احاطه داشت، او مرا محو خود کرده بود. با اشاره ی کسی که در کنارش ایستاده بودم، نگاهم را از آن سید برداشتم. خدا می داند چقدر از دیدنش خوشحال شدم. او کسی جز احمد نبود. به من اشاره کرد و با صدایی رسا گفت: ناراحت نباش، من دارم می آیم.فردای آن روز بی صبرانه منتظر تعبیر خوابم بودم. دخترم؛ آسیه که تا آن زمان فقط کلمات نامفهومی را تکرار می کرد، بدون مقدمه شروع کرد به بابا گفتن! 

بقیه در ادامه مطلب بخوانید :

ادامه مطلب ...

سبز تر از سبز

حدود بیست سال پیش در ایام محرم پایم ضربه ی شدیدی خورد به طوری که قدرت حرکت نداشتم. پایم را آتل بسته بودند. ناراحت بودم که نمی توانستم در این ایام کمک کنم. نذر کرده بودم که اگر پایم تا روز عاشورا خوب شود، با بقیه ی دوستانم دیگ های مسجد را بشورم و کمکشان کنم. شب عاشورا رسیده بود و هنوز پایم همان طور بود. از مسجد که به خانه رفتم، حال خوشی نداشتم. زیارت را خواندم و کلی دعا کردم. نزدیکی های صبح بود که گفتم مقداری بخوابم تا صبح با دوستانم به مسجد بروم.

در خواب دیدم در مسجد (المهدی، بلوار امین قم) جمعیت زیادی نشسته اند و من هم با دو عصا زیر بغل بودم. یک دسته ی عزاداری در حال ورود به مسجد بود. جلوی دسته، شهید«سعید آل طه» داشت نوحه می خواند. با خود گفتم: این که شهید شده بود! پس اینجا چه کار می کند؟  

بقیه متن رو در ادامه مطلب بخوانید:

ادامه مطلب ...

طلحه و زبیر

طلحه و زبیر را می شناسید ؟

طلحه را پیامبر (ص) طلحه الخیر نامیده بودند و زبیر را سیف الاسلام امام این که آنها چقدر خود را نگاه داشتند جای س‍ؤال است . آنها پس از پیامبر (ص) به خوشگذرانی و مال اندوزی از طریق حرام و دست اندازی به بیت المال عادت کرده بودند و زمان خلافت حقوقی امام علی (ع) عملاً نمی توانستند عدل امام علی بن ابی طالب را در خصوص بیت المال تحمل کنند و در جنگ جمل و صفین و ... مقابل علی (ع)‌حضور یافتند .

طلحه و زبیر زمان پیامبر (ص) و امام علی (ع) مردند و ما باید طلحه و زبیر زمان حال را بشناسیم که در انتخابات اخیر که رهبر معظم انقلاب فرمود : خواص مردود شدند این موارد مشخص شد طلحه و زبیر از خواص بودند و آقایان سیاسیون نیز از خواص هستند طلحه و زبیر به خاطر مال پرستی و مقام دنیا به این روز افتادند که مقابل امام زمانشان صف کشیده و جنگیدند و آقایان سیاسیون نیز به همین روش .اما امیدواریم سیاسیون زمان ما خود را و جایگاه خود و مملکت امام زمان (عج) را بدانند و عاقبت بخیر گردند .