قانون و بی قانونی سیاسی

قانون و بی قانونی سیاسی

این وبلاگ کاملاْ شخصی است که به نظرات نویسنده در مورد مسائل فرهنگی و سیاسی می پردازد(یادداشت های یک زن خانه دار فسایی)
قانون و بی قانونی سیاسی

قانون و بی قانونی سیاسی

این وبلاگ کاملاْ شخصی است که به نظرات نویسنده در مورد مسائل فرهنگی و سیاسی می پردازد(یادداشت های یک زن خانه دار فسایی)

جلسه سران فتنه برای انرژی هسته ای

خدمت دوستان کم ظرفیت و بی تحمل عرض می کنیم که زمان پیامبر اکرم هم متعصبان جاهل که طاقت شنیدن حرفهای پیامبر(ص) رو نداشتند  فحاشی و سنگ پرت کردن به حضرت رو تنها راه خودشون می دیدند.
لذا ما هم با الگو برداری از اوون حضرت فحاشی گروه فتنه رو برای خودمون پشت گرمی می دونیم.
در عین حال اعلام می کنیم اگه منطقی تو چنتتون هست حاضریم باهاتون چیز کنیم منظورم اینه که گفتگو(مناظره) کنیم به شرطی که اخرش جرزنی نکنید و نگیدچیز (تقلب) شده!

برو به ادامه مطلب ...

ماجراهای شیخ ساده لوح و مهندس توهم

مهندس معمار : انرژی هسته ای هم برای ما دردسری شد؟

ممد سوروس : چه دردسری، ما که بهش نیازی نداریم!

مهندس معمار : از بس بی عرضه بودی، الان ما هیچ سهمی تو انرژی هسته ای نداریم

شیخ بذله گو : انرژی هسته ای چیه؟

مهندس معمار : تو خودتو اذیت نکن،دیگه سن و سالت به این چیزها قد نمیده

شیخ بذله گو : البته یه چیزهای داره یادم میاد،مگه قرار نبود کلا تعلیق بشه؟!

ممد سوروس : قرار بود ولی با بی عرضگی شما ما الان هیچ کاره ایم و فقط تنها پستمون،سمت سران فتنه است

مهندس معمار : الان چیکار کنیم؟

شیخ بذله گو : تعلیق یادم هست ولی انرژی هسته ای یعنی چی؟

مهندس معمار : من که گفتم به لحاظ علمی کشش نداری

ممد سوروس : میخواهید زنگ بزنم از سوروس یک مشورتی بگیرم؟

مهندس معمار : کلک!، تو که گفتی با سوروس ارتباط نداشتی؟

ممد سورورس : الان میگم ، صد سال دیگه هم میگم ارتباط نداشتم،خب زنگ بزنم یا نه؟!

شیخ بذله گو : ممد جان ! میشه بهش بگی یک جزوه راجع به انرژی هسته ای برام بفرسته

مهندس معمار : شیخ جان، بر فرض که بفرسته، مگه بعد تو درک می کنی انرژی هسته چیه

شیخ بذله گو : یعنی من ار ممد سوروس کمترم، همین فردا یک بیانیه بدهم که بی بی سی و صدای آمریکا هم تو کفش بمونند

ممد سوروس : برو بابا هالو!

شیخ بذله گو : به من میگی هالو، ممد شوط!

ممد سوروس : کی با تو بود هالو! داشتم با خودم حرف میزدم،در ضمن آقایان سران فتنه زنگ بزنم به سوروس یا نه؟

مهندس معمار : نه!دیگه بیشتر از این با رفیق های فرنگیت به جنبش مخملی من ضربه نزن

شیخ بذله گو : جنبش مخملی من نه، بگو جنبش مخملی ما

ممد سوروس : از محبوبیت من سواستفاده کردید حالا که خرتون از پل گذشته دیگر جنبش مخملی منو، ما برا من می کنید

مهندس معمار : من از همه معذرت میخوام،الان در شرایط خوبی نیستیم بهتره این خاله زنک بازیهارو بذاریم کنار

شیخ بذله گو : اگه اینجوریه به من بگو انرژی هسته ای چیه؟

مهندس معمار : برو هالو....!!!!

شیخ بذله گو : آینه آینه آینه!!

ممد سوروس : من الان هم میگویم، دوباره بگیم تعلیق و برای کشور الکی هزینه درست نکنیم

مهندس معمار: ممد جان! یک زنگی بزن بی بی سی فارسی، ببین نظر اونها چیه؟خرد جمعی بدرد همین موقع ها میخوره دیگه!

شیخ بذله گو: من زنگ میزنم،نوبتی باشه نوبت منه که برم روی آنتن بی بی سی فارسی!

چند لحظه بعد ...

شیخ بذله گو : الو،الو،الو،هلو مستر،کن اسپیک انگلیش!

بی بی سی فارسی : سلام ، هالو تویی!؟

شیخ بذله گو : هالو خودتی پدر سوخته مزدور!

بی بی سی فارسی : چرا ناراحت میشی،آخه زنگ زدی بی بی سی فارسی بعد انگلیسی صحبت می کنی؟!

شیخ بذله گو : ببخش بی بی سی جون! میخواستم بگم جنش هسته ای بدجوری به ضرر ما تمام شده،چون ما هیچ نقشی توش نداشتیم،حالا باید چیکار کنیم؟

بی بی سی فارسی : گوشی رو بده دست بزرگترت تا بگم چکار کنید

شیخ بذله گو : مستر میگه گوشی رو بده به یک کوچکتر از خودت!

ممد سوروس : گوشی رو بده به من، در ضمن هالو هم خودت هستی!،الوالوالو...

بی بی سی فارسی : تویی ممد سوروس!به تو هم نمیتونم بگم

ممد سوروس : چرا به من نمیگی،مگه من چیکارمه؟

بی بی سی فارسی : چون نامردی!بعد مثل جریان سوروس میزنی زیرش

ممد سوروس : مهندس جان ظاهرا شما بهترین گزینه برای رسانه های بیگانه هستید!

مهندس معمار : الو الو الو ... صدای منو دارید،1،2،3، امتحان میشه!

بی بی سی فارسی : گوشی رو بده دست زنت، به توهم نمیگم

مهندس معمار : غلط کردی...!

ممد سوروس : چرا گوشی رو قطع کردی؟

مهندس معمار : به تو ربطی نداره،مسئله خونوادگیه!

شیخ بذله گو : از قدیم گفتند اگر میخوای نشوی رسوا جهان همرنگ جماعت شو

مهندس معمار :منظورت چیه؟

شیخ بذله گو : یعنی سه نفره بیانیه بدیم و اعلام کنیم "انرژی هسته ای حق مسلم ماست"!
در این لحظه زن مهندس معمار با نگرانی او را از خواب بیدار می کند

زن مهندس  : عزیزم چرا تو خواب اینقدر هذیون می گفتی؟

مهندس معمار : مگه چی میگفتم؟

زن مهندس : همش میگفتی"انرژی هسته ای حق مسلم ماست به جان سوروس!"

مهندس معمار : عجب!راستی ،گوشیتو بده میخوام لیست کسانی که بهت زنگ زدن رو چک کنم ،در ضمن از این به بعد گوشی بی بی سی فارسی رو تا اطلاع ثانوی جواب نمیدی،شیر فهم شدی؟

زن مهندس معمار : کفه مرگتو بذار، مثل اینکه کابوس بدجوری روت اثر گذاشته
مهندس معمار لحظاتی بعد دوباره به خواب عمیقی فرو رفت!

--مهدی جهانتیغی-

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد