شکل گیری و صفبندی اهالی سیاست برای هدف گذاری جهت رسیدن به جایگاه یازدهم ریاست جمهوری در کشور، هر چند مقداری زود به نظر می رسد، اما خواه ناخواه این جریانات به صورت آشکار یا نهان در لایههای مختلف سیاسی و اجتماعی کشور وجود دارد که البته نمود بارز و عینی آن بیشتر در سطح سایتهای خبری وابسته به عناصر دخیل و جراید تحت نفوذ آنها قابل مشاهده است. موضوع حمل و نقل عمومی و به ویژه متروی پایتخت، از جمله مباحثی است که به میدانی جهت رقابت و زورآزمایی برای حریفان تبدیل شده است. این مسأله با اظهارنظر چند تن از نمایندگان مجلس پیرامون استیضاح وزرای مرتبط با مترو در صورت عدم پرداخت دو میلیارد دلار از سوی دولت، وارد فاز جدیدی شده است. این مصاحبه از سوی خبرگزاری مهر منتسب به شهردار تهران و به صورت گسترده ای در جراید اصلاح طلب منعکس شده است. این رسانهها از طرف دیگر با انتشار اخباری مبنی بر تحقق سه تحول عظیم در مترو تهران از جمله افتتاح ایستگاه صدر – شروع عملیات کهریزک و ورود واگن های ایرانی به خطوط مترو، همگی این خبر را با عبارت: علیرغم عدم پرداخت اعتبارات از سوی دولت" در لید خبر به صورت گسترده ای نظر مخاطلبان را به کارشکنی و مانع تراشی دولت نسبت به خدمت رسانی به مردم جلب می کنند تا خود را یگانه دلسوز و مبتکر به مردم معرفی نمایند.
هر چند تا انتخابات یازدهم ریاست جمهوری بیش از سی ماه باقی مانده است و مسئولین عالیرتبه نظام بارها بر پرهیز از تبلیغات زودهنگام انتخاباتی تأکید و تصریح داشته اند، در فضای کنونی که به دلیل شرایط حاکم بر کشور، نیاز به آرامش و وحدت، به خصوص بین مسئولین، بیش از گذشته ضروری می نمایاند، بر همه مسئولین فرض است که با تأسی به رهنمودهای رهبر فرزانه انقلاب اسلامی، ضمن دوری از اختلاف افکنی، به خدمتگزاری به نظام و مردم فکر و عمل کنند.
مقاله از محمد مهدی تهرانی
اگر دولت اصلاحات بر کرسی ریاست جمهوری نشست، فضای کشور شاهد غلبه یک گفتمان در فضای دیپلماسی و سیاسی کشور بود؛ آنجا که حرف از آزادی و دموکراسی به میان می آمد و خاتمی طول و عرض کره زمین را به هم می دوخت تا از گفتگوی تمدنها و حقوق بشر بگوید و تعلیمات غرب را برای غرب بازتعریف کند.
از سوم تیر فضا برای گفتمان جدیدی باز شد و طبیعی بود که رییسجمهور پرچمدار گفتمان جدید در عرصه سیاسی کشور باشد. اگر تا پیش از این حرف از دموکراسی و آزادی و حقوق بشر در جمع های بین المللی و دانشجویی و حوزوی بود و تمام تلاش ها حول محور عدم تناقض اسلام و غرب یا به عبارت بهتر ارائه تفسیر قابل تطبیق با غرب از اسلام سامان می یافت، این بار چند واژگان کلیدی به میهمانی جلسات سیاست مداران و مسئولین اصولگرایی آمد که آرزوی تحقق دولت اسلامی را در سر داشتند.
این واژگان کلیدی البته حاشیه ساز هم شد. گاهی این واژگان نماد اصولگرایی و آرمانگرایی دولت نهم و دهم توصیف شد و گاه نماد انحراف آن لقب گرفت! گاه دولت از باب ترویج و غلبه دادن این گفتمان تمجید شد و گاه توبیخ! گاه مورد مدح قرار گرفت و گاه ذمّ! دو تفسیر کاملا متناقض از یک رویکرد و یک گفتمان که بر جریان غیردینی و غیربومی اتوریته پیدا کرد و آن را به حاشیه راند، در نوع خود جالب توجه بود.
واژگانی که احمدینژاد مدام در سخنرانی های خود تکرار می کرد، شاید برونداد همان اندیشه ها و حرف های جمع هایی بود که سوم تیر را رقم زدند. این واژگان عبارت بودند از هدف خلقت و رسالت انبیاء، آینده مهدوی، توجه به امام، جایگاه انسان کامل و موضوع ولایت فقیه. شاید این را تاریخ بتواند جزو اعترافات صریح فائزه هاشمی رفسنجانی قلمداد کند؛ آنجا که در حاشیه راهپیمایی غیرقانونی 25 خرداد 88 با صراحت می گوید: «(آیت الله)خامنهای تو این همه دوره کی رهبر بوده؟ در زمان بابا که نبود. زمان خاتمی هم که نبود. تنها دورهای که رهبر بوده الانه...»
در عین حال البته برخی احمدینژاد را دارای زاویه با ولایت فقیه خواندند تا این پازل به صورتی پیچیده تر از آنچه گمان می شد، در بیاید. برخی می گفتند دولت مروج اسلام منهای روحانیت و اسلام منهای ولایت فقیه است. دولت معتقد است می توان با امام زمان مستقیم ارتباط گرفت و اصولاً در این میان، ولی فقیه جایگاهی ندارد. جمعی دیگر نیز دولت را حجتیه ای لقب دادند و جمعی اهل خرافات! و برخی نیز حتی به صراحت گفتند که احمدینژاد در سخنان خود اصلا حرفی از ولایت فقیه نمی زند و این معنادار است!
به نظر می رسد بتوان از مجموعه سخنان رییسجمهور، مبانی فکری او در این خصوص را دریافت و نگاه جامعی نسبت به مسئله پیدا کرد. اینکه بالاخره آیا احمدینژاد در سخنان خود نامی از ولایت فقیه می آورد یا نه و اگر می آورد چه جایگاه و مختصاتی را برای موضوع تعریف می کند، درخور بحث است.
احمدینژاد از همان آغاز، موضوع بسیاری از سخنرانی هایش را به تشریح یک سیر بحث مشخص اختصاص داد. محتوای این سیر در سخنرانی سازمان ملل او نیز بروز و ظهور داشت. رهبر انقلاب در خصوص سخنرانی احمدینژاد در سازمان ملل در سال 86 فرمودند: «منطق جمهورى اسلامى، آنجا گفته شد؛ منطق دین گفته شد؛ بحث خوبى راجع به نگاه اسلام و دین به علم، نور بودن علم و در دست خدا بودنِ نورافکن علم -که اینها بحثهاى خوبى است- مطرح شد. اشتباه میکنند کسانى که فکر میکنند در محیطهاى فرنگى -حالا اروپایى، امریکایى- وقتى حضور پیدا میکنند، باید همان حرفهاى خودِ آنها را -صد سال است، دویست سال است که از این حرفها دارند میزنند- تکرار کنند و به خودشان بگویند؛ اینها حرف نشد، اسلام حرف دارد.»
اما فارغ از این، زاویه نگاهی که رییسجمهور در باب مفهوم خلقت و ماهیت انسان کامل و اسلام مطرح کرده و می کند و رهبری هم آن را مورد تایید قرار داده و از آن تجلیل کرده اند، سوال اینجاست که سیر بحثی که احمدینژاد پی می گیرد، چیست و مفهوم ولایت فقیه از حیث تئوریک در این سیر بحث از چه جایگاهی برخوردار است؟
احمدینژاد از علت دشمنی قدرتهای بزرگ با ایران اسلامی شروع می کند و از رمز پایداری انقلاب اسلامی میپرسد. او می گوید: «چه عنصری در حرکت ملت ایران وجود دارد که همهی گردنکشان، دزدان، خودخواهان و فاسدهای عالم از آن در هراس اند. این عنصر کدام است؟»
او از اینجا به اصل خلقت بر میگردد و حرکت انبیاء در طول تاریخ را مورد اشاره قرار می دهد. نکته اول در باب خلقت حرکتی است که انسان باید به سوی کمال پی بگیرد. احمدینژاد می گوید: «خدای متعال انسان را برای حرکت به سمت نقطهی کمال خلق کرده است… خدا انسان را خلق کرد و دو چیز از او خواست؛ اول اینکه خودش به سمت قلههای کمال حرکت کند و دوم اینکه در جهان یک جامعهی سعادتمند، الهی، عادلانه و سازنده برپا بکند.»
آنجا که احمدینژاد از تشکیل جامعه سعادتمند و الهی می گوید و از برپایی جهان بدون ظلم و عدالت محور سخن به میان می آورد یا از ضرورت آمادگی بشر برای ظهور و فراهم کردن مقدمات ظهور یا تلاش برای رفع ظلم حرف می زند، در واقع دست رد به سینه کسانی می زند که تا نامی از امام زمان می شوند، یاد انجمن حجتیه می افتند و می کوشند تا نام امام زمان را با انگ انجمن حجتیه از تریبون ها و سرِ زبان ها بگیرند. چه آنکه حجتیه ای ها هر گونه تلاشی برای رفع فساد و ظلم قبل از ظهور منجی را بی فایده و محکوم به شکست می دانند.
احمدینژاد می گوید: «خدا استعداد الهی شدن را در انسان قرار داده است.» و ادامه می دهد: «انسان باید حرکت بکند. اما برای حرکت خودش نیازمند عواملی است؛ اولین عاملی که انسان برای حرکت به سمت قله ها نیاز دارد، شناخت خداست.»
از این جاست که او در مورد مفهوم انسان کامل و ولایت سخن می گوید و معتقد است از مسیر شناخت انسان کامل و اسماء الله و اتصال به خط امامت و ولایت است که می توان به شناخت حق تعالی و سعادت رسید. احمدینژاد عنصر ویژه، اختصاصی و تأثیر گذار این انقلاب را هم اتصال آن به خط ولایت و امامت می داند. رییسجمهور می گوید: «امامت بالاترین هدیهی خداوند برای بشریت است. همهی پیامبران الهی آمده اند تا انسانها را با امام آشنا کنند و دست جامعهی بشری را در دست امام بگذارند.»
احمدینژاد می گوید:«خدای متعال برای شناساندن خودش به جامعهی بشری انسان کامل را خلق کرده است تا او تجلی کامل اسماء الهی باشد. می خواهید خدا را بشناسید، راهش انسان کامل است.» او به این بیان رایج اشاره می کند که امام عصر(عج) مجرای فیض الهی است.
بعد از تبیین دقیق مفاهیمی از این دست است که احمدینژاد سخن از ولایت فقیه به میان می آورد و ولایت فقیه را در ربط با مفهوم امام و ولایت حضرت حجت تعریف می کند. او می گوید: «همه عظمت انقلاب شما در اتصال به این حلقه امامت است. اصلاً نظام ولایت یعنی نظام متصل به امامت و این رمز عظمت و اثرگذاری است. این رمز پیروزی و ماندگاری است.»
با این مقدمه است که نتیجه گیری او از بحث شیرین می شود. احمدینژاد در سخنرانی های مختلف بر این نتایج تأکید می کند. او می گوید: «صرف یک اعتقاد نظری در عالم آن مشکلی را حل نمی کند. مجاهدت ها، ماندگاری ها و... همه به خاطر اتصال به امام است و اصلاً نظام متصل به ولی فقیه یعنی دعوت به امام. همه عظمت جمهوری اسلامی که در همان ولایت فقیه است در ارتباط با امام است.»
رییسجمهور همچنین معتقد است: «جمهوری اسلامی ایران یک فریاد بلند دعوت به امام حق است. نظام ولایت فقیه جرقه، راهنما، نورافکن و حلقهی وصل است.» او بارها بر این مضمون تأکید می کند که زندگی در سایه ولایت فقیه و توجه به امر و رضایتی او تمرین زندگی در سایه امام معصوم است. احمدینژاد می گوید: «نظام ولایت فقیه حلقه اتصال به جامعه مهدوی و تمرین آمادگی برای زیستن در جامعه مهدوی محسوب میشود.»
احمدینژاد می گوید: «نظام ولایت فقیه یعنی نظام متصل به حقیقت امام و همهی عظمت انقلاب در این است. اتفاقاً شما ببینید، نقطهی کانونی دشمنی دشمنان انقلاب هم همین جاست. اصلاً اصل دعوای شیطانی اینجاست. وقتی کسی را از امام جدا کردند، یعنی دیگر تمام شد. چیزی باقی نمی ماند. یک مرز بسیار باریک است. به محض اینکه به این طرف مرز آمد، تمام است و دیگر چیزی وجود ندارد و خیال شیطان راحت می شود.»
رییسجمهور تصریح می کند: «در دوران غیبت، امت رها نشده است و ولایت فقیه، منصوب غیر مستقیم امام معصوم است.» او ادامه می دهد: «امروز نظام ولایت فقیه، حلقه اتصال و تمرین زندگی در نظام امامت وموجب وحدت و رشد و انسجام و قدرت و عزت اسلام است؛ چنان که همه شاهد بوده ایم و هستیم.»
احمدینژاد این بحث را حتی در جمع عمومی مردم در 22 بهمن 85 مطرح می کند و به تفصیل در این باب سخن می گوید: «ولایت فقیه در راستای امامت ضامن استقلال، یکپارچگی و حرکت صحیح و رو به رشد ملت و کشور ماست. ولایت فقیه رمز استواری و ماندگاری ملت عزیز ایران است. ولایت فقیه فریاد خداپرستی و عدالت طلبی ملت ما و همهی ملتهای عالم است. ولایت فقیه ضامن سربلندی، عظمت، همدلی و پیروزیهای ملت ایران است. در طول 28 سال بسیاری از توطئه ها، فتنه ها و تهاجمهای دشمن از فشارهای سیاسی، طراحیهای تبلیغاتی، تلاش برای ایجاد تفرقه، درگیریهای گوناگون توسط گروهها و دستجات متفاوت و از جنگ سنگین تحمیلی که همهی قدرتهای عالم در آن شریک و متحد بودند، تا ایجاد برخی ناامنیها و جنگهای روانی همه و همه به لطف عزت، ایستادگی و درایت رهبری عزیز در طول انقلاب خنثی شده است و کشتی حرکت ملت ایران از طوفانهای سهمگین دوران ما به سلامت به ساحل آرامش رسیده است. دنیا بداند ملت بزرگ ما به خوبی دریافته است و ایمان دارد که ولایت فقیه که شعبه ای از ولایت رسول اعظم حضرت محمد مصطفی(ص) است و شعبه ای از ولایت ائمهی اطهار (ع) است، یک گوهر ناب و یک عطیهی الهی است. به همین دلیل است که ملت ایران با همهی وجود و تا پای جان در تبعیت و دفاع از این حقیقت الهی ایستاده است و خواهد ایستاد.»
او ادامه می دهد: «امروز پرچم عزت و صلابت ما در دست رهبری معظم انقلاب است. ناکامی دشمنان زشت خو در هجوم مستمر به این رکن انقلاب موجب شده است که اخیراً زبونانه و ذلیلانه به دروغ و شایعه پناه ببرند. شایعاتی که ترجمهی امیدها و آرزوهای آنان است. به فضل الهی این آرزوها را مانند صدام به گور خواهند برد. امروز به لطف خداوند رهبری عزیز انقلاب سالم و با صلابت پرچم عزت و انقلاب ملت ایران را بر دوش می کشند و ملت نیز با بیداری، آگاهی و اشتیاق و متحد پشت سر ایشان در حرکت است.»
اگر دولت اصلاحات کوشید تا موضوعاتی را گفتمان عمومی کند و دموکراسی و آزادی را در افکار عمومی تقدس بخشد، احمدینژاد در سخنرانی های مکرر خود در شرایطی سخن گفتن از مفهوم و جایگاه ولایت فقیه را مدنظر قرار داد که بسیاری از اصولگراها به صف انقلابیون شرمنده پیوسته بودند. آنهایی که همان روزها معتقد بودند برای رسیدن به قدرت چاره ای جز سخن گفتن در چارچوب گفتمانی اصلاحات وجود ندارد؛ نمی توان مفاهیم انقلابی را به مردم عرضه کرد؛ چه آنکه این مفاهیم قابلیت پذیرش خود را در جامعه از دست داده است و...
و امروز همان کسی که به تعبیر فائزه هاشمی، به معنای واقعی التزام به رهبری را نشان داد، مورد برخی بی انصافی ها قرار می گیرد. البته در مقام عمل کاستی ها و لغرش های هر شخصی قابل نقد است و احمدینژاد هم بی نقص نبوده و نیست اما اینکه برخی بکوشند تا تمامی حقایق را وارونه جلوه دهند و از این مسیر، راهی برای خویش به سوی کرسی قدرت بگشایند یا فعالیت های زودهنگام انتخاباتی را با تخریب پی بگیرند، صحیح و قابل قبول به نظر نمی رسد.
بسم الرب الشهداء الصدیقین
حکم روح الله را هر ساله اجرا میکنیم / ما حصار قدس را باخونمان وا میکنیم
کل ماجرا از 62 سال پیش آغاز شد ، همان وقتى که همه دنیا در خواب ناز بود و غافل از آنچه در دور و اطراف در جریان ست .
رژیم صهیونیستى به قبله اول مسلمین ، به سرزمین مقدس فلسطین حمله کرد و هیچکس ککش هم نگزید ، همه کلاه خودشان را چسپیده بودند تا باد نبرد .
نسل در نسل ما خفت و خوارى این سکوت را داریم به دوش میکشیم و گوشهایمان روزه نشدین گرفتند و لبهایمان روزه سکوت تا هیچکس نه نداى هلى من ناصر ینصر القدس را بشنود و نه کلمه اى در دفاع از قوم مظلوم فلسطین به زبان بیاورد .
ما فراموش کرده ایم که قدس سرزمین معراج پیامبر است و امیرالمؤمنین روزى رو به همین خطه مبارک نماز میخواند ، ما از یاد برده ایم که فرداى قیامت باید در درگاه خداوند سبحان پاسخگوى این سکوت خفت بار خویش باشیم ، ما از یاد برده ایم که با سکوت در برابر ظلم هیچ چیز از ظالم کم نداریم .
سالها پیش وقتى سران دول عربى و اجنبى در شرم السیخ مصر گرد هم آمدند تا به مشروعیت رژیم غاصب صهیونیستى راى بدهند ، تنها یک بزرگ مرد مقابل این خواسته مقتدرانه ایستاد و دست رد به سینه استکبار و مستکبرین زد ، خمینى کبیر ( ره ) آن روزى که آخرین جمعه از ماه مبارک رمضان را به نام روز قدس سند زد خوب میدانست که غنیمتى را براى آیندگان به یادگار گذاشته است که تا سالهاى بسیار دور سرآغاز هزاران انتفاضه در سرتاسر جهان هستى خواهد شد و آزادگان عالم هر ساله و در آخرین جمعه از ماه مبارک این دعوت حقانى را لبیک خواهند گفت و نداى الموت لأسرایل و القدس لنا دلهاى مستکبرین را خواهد لرزاند .
حضرت امام خمینی در سال هزار و سیصد و پنجاه و هشت پس از تعیین آخرین جمعه ماه مبارک رمضان به عنوان روز جهانی قدس اینچنین فرمودند : "روز قدس " یک روز جهانی است ، روزی است که باید تمام مستضعفین را از چنگال مستکبرین بیرون بیاوریم ، روزی است که باید جامعه مسلمین همه اظهار وجود بکنند و هشدار بدهند به ابرقدرتها و به این تفالههایی که مانده است از آنها ، چه در ایران و چه در سایر جاها ( متن کامل سخنرانى ) .
حال سی سال از این حکم تاریخى حضرت امام ( ره ) میگذرد و جهان منتظر است تا بار دیگر نداى لبیک یا خمینى و آواى القدس لنا را رساتر و کوبنده تر از هر سال بشنود .
روز قدس سال گذشته راه همه به خاطر داریم ، عوامل رژیم صهیونیستى و استکبار آمریکایى به قصد ایجاد فتنه و تفرقه بین صفوف یکپارچه و مقتدر ملت شریف ایران اسلامى در ملاء عام و مقابل چشمان تمامى جهانیان حرمت خدا را شکستند ، روزه خوارى کرند و ایمان و باور ما را به سخره گرفتند و چقدر دیدنى و غرور آفرین بود جوابى که ما به این آشوبگران قوم خوارج دادیم ، روز قدس سال گذشته با وجود تمامى اتفاقات تلخ و شیرنى که به دنبال داشت با شکوه تر و غرور آفرین تر از سالهایى که گذشت برگزار شد و این ملت شریف بار دیگر پوزه استکبار و مستکبرین را به خاک مالیدند و یک صدا و متحد فریاد زدند : بالروح ، بالدم ، نفدیک یا الاقصى ( اى أقصى ، ما روح و خونمان فداى تو باد ) ، و این است افسانه شکوه آفرین ایرانیان که عالم را مبهوت خود کرده است و شیاطین را به زانو در آورده است .
برادران و خواهران عزیز ، دنیا تشنه شنیدن حقیقت است ، واقعا چه حقیقتى روشنتر از اینکه إِنَّ الَّذِین قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمّ اسْتَقَامُوا تَتَنَـزَّلُ عَلَیْهِمُ الْمَلائِکَةُ أَلاتَخَافُوا وَلا تَحْزَنُوا وَأَبْشِرُوا بِالْجَنَّةِ الَّتِی کُنْتُمْ تُوعَدُونَ ، بشارت خداوند متعال براى آنهایى که در مقابل ظلم و جور حاکمان و مستکبران ایستاده اند بسیار روشن و امیده دهنده است ، باید ایستاد و این سکوت ننگین را شکست ، باید نه مانند سالها گذشته ، بلکه عظیم تر و باشکوه تر از قبل روز قدس را گرامى بداریم ، ما همگى از پیر و جوان و از زن و مرد در این واقعه عظیم شرکت خواهیم کرد و پشت همه بد خواهان را بار دیگر به زمین خواهیم زد ، شانه به شانه در خیابان ها و قلم به قلم در فضاى سایبر ، هر یک از شما یک مبارز است و هر قلم شما یک تیر به سوی دشمن صهیونیست .
همه افسران جنگ نرم و دوستان و همراهان همیشگی جبهه غدیر وعده ما آخرین جمعه از ماه مبارک رمضان ، فضاى سایبر .
موفق ، پیروز و سربلند باشید ،،،
جریان فتنه این روزها تلاش های مضاعفی را برای تحرک بخشیدن به حامیان خود آغاز کرده است. این جریان در ابتدا سعی کرد طی این روزها مدل خیابانی را دردستورکارخود قرار دهد، به شکلی در سایت ها و وبلاگ های متعلق به خود به حضور حامیان در راهپیمایی روز قدس تاکید کردند اما با توجه به این که این اقدام با بی اقبالی افکار عمومی مواجه شد این جریان سعی در جبران این خلا در فضای سایبر نموده است. در همین راستا جریان فتنه اخیرا اقدام به تهیه کتابی ضد ایرانی تحت عنوان «بهشت زهرا» و انتشار آن در فضای مجازی نموده اند .
گفتنی است این کتاب توسط انتشارات امریکایی «ثانیه اول» منتشر شده و نویسنده کتاب مدعی است کتاب فوق ثمره تک تک عکس ها ویدئوهایی است که مردم ایران در دوران حوادث پس از انتخابات بر روی اینترنت منتشر نموده اند و همچنین مدعی شده ، اثر خود را با الهام از ماجرای کشته شدن یکی از کشته شدگان اغتشاشات پس از انتخابات به رشته تحریر در آورده است.
گفتنی است کتاب مذکور ماجرای پسر بچه ای است که به همراه مادرش در جستجوی برادر گم شده خود در حوادث پس از انتخابات می باشد
یک جشن و چند حاشیهدر روزی که به مناسبت گرامیداشت ارزش و منزلت خبرنگاران در تهران جشنی بر پا شده بود، علیرضا افتخاری هم یکی از مدعوین بود که به روی صحنه رفت. او روی سن بود که رییس جمهور به سمت او رفت و خواننده اشعار سنتی با او دیدهبوسی کرد.
افتخاری در این باره گفت: رییس جمهور به محضی که به نزد من رسید خودش را از طرفداران و علاقمندان پیگیر آثارم معرفی کرد و من به رسم تشکر از این ابراز علاقه، او را در آغوش گرفتم.
ابراز علاقه و ادای رسم ادب، توسط افتخاری به همینجا ختم نشد. آن چنان که همین اتفاق در محافل خبری این چنین نقل شد: افتخاری انرژی بیشتری صرف این ادای احترام کرد. بر اساس گزارش ایرنا، این استاد آواز موسیقی اصیل ایرانی پس از آن که رییس جمهور را در آغوش کشید، به او گفت: «آقای رییسجمهور دوستت دارم.»
اما افتخاری در گفت و گو با «خبر» این ابراز دوستی را متعلق به همه مردم ایران میداند و اصرار دارد که همه مردم ایران را دوست دارد و رییس جمهور را به عنوان فردی از میان همین مردم مورد احترام و ادب قرار داده است.
وی در تایید این ابراز علاقه به هموطنانش، گفت: «همان روز هم، در ادامه این مراسم و در حالیکه که خبرنگارانی از اغلب رسانهها و تنی چند از هنرمندان شاهد بودند، پس از به آغوش کشیدن رییس جمهور، گفتم این حرف را ازروی خودستایی و تکلف نمیگویم، بلکه ازدلم برخاسته و حرف دل من است.»
البته وی در اعتراض به بازتابی که این رفتارش داشته، به آن چه که در پی ابراز دوستی به رییس جمهور، به زبان آورد اشارهای نمیکند، اما همه را نشات گرفته از ابراز علاقه رییس جمهور به موسیقی میداند. افتخاری در این مراسم چند قطعه موسیقی در وصف عروج مردان خدا و شهدا به ویژه خبرنگاران شهید خواند، که اساسا برای همین به آن مراسم آمده بود و اتفاقا فضای مراسم را به شدت تحت تاثیر قرار داد و حضار،به ویژه مسوولان و اهالی رسانه از اجرای او استقبال بسیاری هم کردند.
دردسرها آغاز میشود
پیرو این مراسم و انتشار اخبار حواشی این اجرای موسیقی، موجی از انتقادها و دلخوریها افتخاری را در بر گرفت، تا جایی که او وادار به عکسالعمل شد.
علیرضا افتخاری در این باره به «خبر» گفت: «در پی اتفاقاتی که اخیرا ناخواسته گرفتارش شدم و هجمه بسیاری که بعد از آن، برای خود و خانوادهام پیش آمد، رفتن را به ماندن ترجیح می دهم.»
او در این باره توضیح داد: «پس از آن مراسم و مسایل بسیاری که در پی آن پیش آمد، برخوردهای بدی با من و خانوادهام صورت گرفت، پیگیریهایی که خبرنگاران هم داشتند به نوعی در حادشدن این ماجرا تاثیر داشت. »
وی اضافه کرد: «همین پیگیریها و بی انصافیهای برخی، ماجرا را برای ما بسیار ناگوار کرد. ناگوار، نه از آن روی که رسم ادب به جا آوردم، بلکه به خاطر برداشتهای نادرستی که از رابطه من با رییس جمهور شد.»
خواننده «آلبوم قلندر وار» ادامه داد: «چون رسم ادب و حرمت مجلس را به جا آوردم، که جزو فرهنگ و بخشی از مرام ایرانی هاست به هیچ وجه ناراحت نیستم. همان روزها هم به برخی رسانهها که با بی انصافی به ماجرا نگاه میکردند گفتم که اگر هر کس دیگری هم به جز شخص آقای احمدی نژاد برای تبادل ادب و ادای احترام به سمت من میآمد، همان گونه با او به گرمی مواجه میشدم که با رییس جمهور شدم و چه کنم که ایشان کارهای مرا دوست دارد و این تبادل اخلاقی فقط برای موسیقی است.»
رمضان و ربنای شجریانخواننده موسیقی سنتی کشور در حال مواجهه با بازتابهای دیدار با رییس قوه مجریه بود که با پیش آمدن ماه مبارک رمضان و پخش نشدن «ربنا» با صدای شجریان، برخی رسانههای خارجی، با تهیه گزارشهایی که جهت گیری خاصی داشت، اعلام کردند که در پی حذف این قطعه از صدا و سیما، افتخاری میخواهد جایگزین «ربنا» رابخواند و در اختیار صدا و سیما بگذارد.
در این بین، افتخاری در یادداشتی که در «خبرآنلاین» منتشر شد با تکذیب این خبر، یافتن جایگزین برای آن قطعه را نشدنی دانست و با ابراز ارادت به دیگر استاد آواز ایرانی اعلام کرد که مردم میتوانند از طرق دیگری، به جز شبکههای صدا وسیما، این قطعه را در خانه هایشان بشنوند و حتما هم خواهند شنید. البته او در همین یادداشت از رسانه ملی خواست که این قطعه را همچون گذشته با صدای شجریان پخش کند.
او در این یادداشت از برخوردهای سیاسی با هنرمندان نیز ابراز ناراحتی کرده و نوشته بود: چرا باید دنبال دیگرانی باشیم تا این قطعه دلنشین را بازخوانی کنند و چرا از داشته هایمان بهره نمیبریم؟ بهتر است که شائبهها را برطرف کنیم و دامن هنر را به سیاست آغشته نکنیم.
این اظهار نظر افتخاری بازتابهای جالب توجهی داشت به طوری که خودش در این باره به خبرنگار ما گفت: «این یادداشت که حاوی بخشی از دیدگاههای من درباره پرهیز از هر گونه ورود هنرمندان به سیاست و پرهیز مسوولان از نگرش سیاسی به هنرمندان بود، فضای منفی پیش آمده را قدری تلطیف کرد.»
اگر چه خودش میافزاید بعد از انتشار این یادداشت برخی از مدیران رسانه ملی در تماس با وی، او را از این بابت و به خاطر اسم بردن از محمدرضا شجریان بسیار سرزنش کردهاند، اما به این ترتیب هم ماجرا پایان نیافت.
اجازه سوء استفاده نخواهم داد
او در ادامه گفتگو تصریح کرد: «شب گذشته خبرنگاری از یکی از رسانههای بیگانه (voa) با من تماس گرفت و نکاتی را مطرح کرد که به او گفتم من هرگز به ملت ایران، کشور عزیز و مسئولان کشورم پشت نخواهم کرد.»
افتخاری با تاکید بر اینکه هرگز اجازه سوء استفاده و موجسواری به رسانههای خارجی را نخواهد داد، افزود: «باید خطاب به تمام رسانههای داخلی و خارجی که متاسفانه دچار برخی سوء برداشتها شدند بگویم که باز هم در هر کجای دنیا که احدی از آحاد مردم ایران را ببینم، مثل همه سالهای زندگیام، با اشتیاق تمام به او به عنوان یک هموطن اظهار ارادت میکنم؛ چه در ایران باشم و چه در کشوری دیگر.»
او با انتقاد و ابراز گلایه از رییس جمهور و گروه فرهنگی دولت، اظهار کرد: «پس از این پیش آمدها و تبعات بسیاری که برای من و خانوادهام به وجود آمد، حتی برای یک بار یکی از اطرافیان متعددی که رییس جمهور دارد، احوالی از ما نپرسید تا حداقل بدانم کارم درست بوده یا نه اما اکنون میگویم نه.»
نامهای برای خداحافظیافتخاری همچنین به «خبر» گفت که قبل از رفتن از کشور حتما نامهای به رییس جمهور و تیم فرهنگی دولت مینویسد و گلایههایش را با ایشان مطرح میکند.
او به برخی از مفاد این نامه اشاره کرد و گفت: «در این نامه خطاب به رییس جمهور خواهم نوشت که شما حتما در جریان آن چه برای من پیش آمد قرار گرفتهاید، اما هیچ واکنشی نشان ندادید.»
افتخاری تاکید کرد: برای ایشان مینویسم که «شاید شما ما را یکی از حواشی دانستید که به موضوعاتی که پیش آمد توجه نکردید. بر این اساس با چند دهه فعالیت در زمینه حفظ و گسترش موسیقی اصیل و عرفانی ایرانی، به قدری این ماجراها آزارم داد که برای رهایی از آن، کشورم را ترک میکنم.»
اوگفت: «در این نامه از رییس جمهور میپرسم چطور حتی یکی از دوستان شما هم فرصت نکرد حالی از اینجانب، به عنوان کسی که سالها برای موسیقی اصیل این کشور زحمت کشیده، بپرسد؟ حال آنکه من تنها به خاطر سوء تفاهمهای ایجاد شده از دیدار با شما تحت فشار قرار گرفتم.» افتخاری تاکید کرد که در این نامه از رییس جمهور میخواهد که به جای او خودش جوابگوی مردم باشد.
این هنرمند مطرح موسیقی کشور البته برخی از این نوع رفتارها را تلاش برای حذف خود از عرصه موسیقی تعبیر کرد و خطاب به کسانی که چنین میلی دارند، گفت که به زودی با سفر به فرانسه، به خواستههایشان میرسند.
«به خاطر این مسائل که افسردگی مفرطی برایم داشته قصد دارم از ایران بروم و در فرانسه زندگی کنم.» او با اعلام این مطلب، تاکید کرد که کارهای سفرش را هم انجام داده و مراحل مربوط به خروج را سپری کرده است. این هنرمند اصفهانی در برابر اصرار خبرنگار ما مبنی بر صبر و تامل در انجام این تصمیم گفت: «اگر خودم هم بخواهم باید شرایط به نفع خانوادهام تغییر کند تا بتوانیم بمانیم و ادامه بدهیم.»
افتخاری در پاسخ به اینکه اگر فضا و شرایط به نوعی مناسب شود و مسئولان نیز در رفتار خود تجدید نظر کنند، قید رفتن به خارج از کشور را میزنید، قدری مکث کرد و با ناامیدی گفت: «بعید میدانم اما باید دید چه پیش میآید.»
کملطفی اینبار از سوی جامجم
این هنرمند عرصه موسیقی از رییس سازمان صدا و سیما هم گله کرد و گفت: «در طی سی سال گذشته به قدری آثار مرا بدون اجازهام پخش کردهاند که بی حساب است، اما دریغ از اندکی مهر و محبت.»
او خطاب به ضرغامی گفت: «اگر قصدی به جز خدمت به مردم کشورم داشتم، اکنون به خاطر پخش صدها اثرم باید میلیاردها تومان ازآن سازمان مطالبه میکردم، اما چون به قصد خدمت و تلطیف روح وروان هموطنانم آثارم را خواندهام، نه تنها درخواستی از سازمان صداوسیما نکردم، بلکه همیشه هم با این عزیزان نهایت همکاری را داشتهام. اما گمان نمیکردم ایشان هم تا این حد بیمهر باشند و توجهی به هنرمندان نداشته باشند و دستمزد سالها همکاری مرا به این نحو وبا کم لطفی فراوان ندهند.»
گفت وگوی خبر با این هنرمند مطرح که طرفداران بسیاری هم در بین مردم دارد، با این آرزو پایان یافت که «ای کاش هنرمندی که بیش از سیسال در عرصه موسیقی و آواز زحمت کشیده و به چنین مرحلهای رسیده و سرمایهای تکرار نشدنی برای کشور است، بماند و باز هم در کشور خودمان به خلق آثار برای مردم ادامه دهد.»
فتنه گران و اصلاح طلبان تشنه قدرتند برهمین اساس برنامه جامعی را برای رسیدن به قدرت طراحی نموده اند. خیراً سران فتنه در یک جمعبندی جدید راهکارهای تاکتیکی جدیدی را بر اساس اوضاع سیاسی روز در نظر گرفته و برای حضور در صحنه سیاسی برنامه ریزی جدیدی را آغاز نموده اند.
به گفته یکی از منابع آگاه سران فتنه پس از تلاشهای بی اثر سال گذشته جهت ضربه زدن به نظام و انقلاب این بار در تلاش می باشند با سیاه نمایی و القای تأثیر تحریم های آمریکا بر ایران، باعث به وجود آمدن ناآرامی و نگرانی میان مردم شوند.
این منبع افزود فتنه گران و اصلاح طلبان تشنه قدرتند برهمین اساس برنامه جامعی را برای رسیدن به قدرت طراحی نموده اند. مهمترین برنامه فتنه گران در شش ماه دوم سال تلاش هماهنگ تر برای ایجاد انشقاق میان اصولگرایان می باشد و سعی دارند با طرح مسائل تفرق انگیزانه، اختلاف افکنی میان قوا و ایجاد شبهات سیاسی به هر طریق ممکن وحدت و انسجام اصولگرایان را برهم بزنند. بر همین اساس سران فتنه با استفاده از ابزار تبلیغاتی که در دست دارند برنامه های جدید را برای ناکارآمد جلوه دادن فعالیت اصولگرایان در جامعه شروع نموده و سعی در ترویج تفکر لیبرالیستی دارند. همان طور که یکی از سران فتنه نیز در گفت اگر مردم حکومت دینی را نخواهند ما نیز همان را بیان خواهیم کرد.
نامبرده افزود: سران فتنه تلاش دارند برای حضور درعرصه قدرت با چهره سازی سیاسی از عناصر خاکستری اصلاحات که در میان مردم کمتر شناخته شده اند و یا در جریانات سال گذشته کمتر حاشیه داشته اند به دنبال چهره های جدید و وابسته به خود برای انتخابات آینده هستند.
این منبع مطلع همچنین افزود: اتاق فکر خارج نشین فتنه در هماهنگی کامل با سران فتنه برنامه های خود را در برای تحت تاثیر قرار دادن جوانان و قشر دانشجو اغاز کرده اند که بیشترین اقدامت آنها حول محور رسانه ها، مطبوعات، نشریات، کانالهای تلویزیونی فارسی زبان، سایت های متنوع و گوناگون جهت انحراف افکار و تغییر رفتار جوانان می باشد.
در جلسه ای که با حضور رئیس جمهور، رئیس دفتر وی و وزرای کابینه برگزار شد، ۵ نفر از اعضای هیات دولت نسبت به اظهارات مشایی انتقاد کردند که رئیس جمهور به برخی از این شبهات مطرح شده از سوی وزرا پاسخ داد.
براساس این گزارش، در این جلسه ۵ نفر از اعضای هیات دولت با انتقاد به بحث مکتب ایرانی تصریح کردند: این سخنان باعث ایجاد هزینه برای دولت می شود. احمدی نژاد نیز در پاسخ به این شبهات و انتقادات مطرح شده تاکید کرد که منتقدین سخنان رئیس دفترش را کامل مطالعه نکرده اند و تحت فضاسازی های رسانه ای انتقاد می کنند.رئیس جمهور با اشاره به سخنان یکی از بزرگان علمی و امنیتی نیز تصریح کرد این عزیزان هم حرف های رئیس دفتر را متوجه نشدند.به گفته رئیس جمهور ،باند ثروت و قدرت به دنبال تخریب احمدی نژاد هستند، برای همین از مشایی شروع کرده اند.رئیس جمهور تصریح کرد: مشایی فردی ولایت مدار و متدین است اما متاسفانه اخبار نادرست به علما می دهند. او تا به حال چندین مرتبه خواسته است که خدمت مراجع برسد، اما مراجع اجازه نداده اند.
رسول خدا فرمود: «خَدیجَةُ وَ أیْنَ مِثْلُ خَدیجَةَ، صَدَّقَتْنی حِینَ کَذَّبَنی النَّاسُ وَ وَازَرَتْنی عَلی دینِ اللهِ وَ أعانَتْنی بِمالِها؛ خدیجه و کجاست مثل خدیجه؟ او مرا تصدیق کرد آنگاه که مردم مرا تکذیب نمودند و با مال خود مرا بر دین خدا کمک و یاری کرد.» (1)
حضرت خدیجه (س) 15 سال قبل از عام الفیل و 68 سال قبل از هجرت نبوی در شهر مکه دیده به جهان گشود و پس از 65 سال زندگی با شرافت و فضیلت سرانجام در تاریخ دهم رمضان سال دهم بعثت و سه سال قبل از هجرت رسول خدا به مدینه به لقاءالله پیوست.(2)
نام او خدیجه و کنیه اش «ام هند» و القابش«اُمُّ الَّزهراء»، مادر ارجمند زهرا علیهاالسلام ؛ «اُمُّ الصّعالیک» و «اُّم الْیتامى»، مادر یتیمان و بینوایان؛«اُمُّ الْمُؤْمِنینَ»، مام توحیدگرایان می باشد. نام پدرش «خویلد ابن اسد» و نام مادرش « فاطمه دختر زائدة بن الاصم» است، پدر و مادر خدیجه با چند واسطه به «لویّ بن غالب» می رسد که جدّ اعلای پیامبرخدا (ص) است و مادر مادر خدیجه «هاله» دختر عبدمناف از اجداد پیامبر اسلام است. بنابراین خدیجه هم از طرف پدر و هم از سوی مادرش با پیامبر اسلام هم نسب است.(3) درنتیجه او به ابراهیم نیای بیست و نهم پیامبر میرسد.
* سلام مخصوص خداوند برحضرت خدیجه (س)
در مقام و منزلت حضرت خدیجه (س) همین بس که خداوند متعال برا او سلام می فرستد: «إنَّ جَبْرَئیلَ أتی النَّبِیَّ (ص) فَقالَ إقْرَءْ خَدیجَةَ مِنْ رَبِّها السَّلامَ فَقالَ رَسولُ الله (صلی الله علیه و آله): یا خَدیجَةُ هذا جَبْرَئیلُ یُقْرِئُکَ مِنْ رَبِّکِ السلامَ، قالَتْ خَدیجَةُ: اللهُ السَّلامُ وَ مِنْهُ السَّلامُ وَ عَلی جَبْرئیلَ السَّلامُ (4)؛ به حقیقت جبرئیل نزد پیامبر آمد پس گفت: به خدیجه از طرف پروردگارش سلام برسان، پس حضرت فرمود: ای خدیجه این جبرئیل است که از طرف پروردگارت سلام میرساند. خدیجه گفت: خدا سلام است و سلام از اوست و بر جبرئیل سلام باد».
در روایت دیگری با سند صحیح از طریق بزرگان رواة شیعه، به این صورت نقل شده است: «عَنْ زُرارة وَ حَمْران بنِ أعْیَنْ وَ مُحَمَّد بن مُسْلِمْ عَنْ أبی جَعْفَر علیه السلام، قالَ: حَدّثَ أبو سَعید الخِدِری أنَّ رَسولَ الله قال: إنَّ جَبْرَئیلَ أتانی لَیْلَةً اُسری بی فَحینَ رَجَعْتُ قُلْتُ: یا جَبْرَئیلُ هَلْ لَکَ مِنْ حاجَةِ؟ قالَ: حاجَتی أنْ تَقْرَءَ عَلی خَدیجَةَ مِنَ اللهِ وَ مِنِّی السّلامَ وَ حَدَّثَنا عِنْدَ ذلِکَ أنَّها قالَتْ حینَ لَقِیَها نَبیُّ الله فَقال الَّذی قالَ جَبْرَئیلُ فقالَتْ: إنَّ الله هُوَ السَّلامُ وَ مِنْهُ السَّلامُ وَ إلَیْهِ السَّلامُ وَ عَلَی جَبْرَئیلَ السَّلامُ (5)؛ امام باقر علیه السلام به زراره و حمران و محمد بن مسلم چنین روایت کرد که ابوسعید خدری نقل کرد که رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: آن شبی که در معراج بودم، به هنگام بازگشت جبرئیل نزد من آمد. به جبرئیل گفتم: ای جبرئیل! آیا حاجتی داری؟ پاسخ داد: حاجت من این است که از طرف خدا و من به خدیجه سلام الله علیها سلام برسانی. و نقل کرد که: چون رسول خدا پیغام جبرئیل را به خدیجه رسانید، خدیجه پاسخ داد: همانا خدا سلام است و سلام از اوست و سلام به سوی اوست و بر جبرئیل سلام باد».
* خدیجه، بهترین مادر ایمان آوردگان است
آنچه که حضرت خدیجه را از سایر زنان عصر خود برتر و برجسته میکند، به طوری که به عنوان یکی از 4 زن برتر عالم نام برده میشود، عبارتند از:
1 ـ دختر طاهره (پاک روش):
در آن محیط پرخطر، به گونهاى پاک منش مىزیست که آشنا و بیگانه او را «طاهره» مىخواندند، و هرگاه بانویى هواى معنویت و آزادگى مىکرد، به سراى خدیجه (س) مىشتافت و از اندیشه بلند و منش پاک و تجربه و مدیریت درخشان او درس مىآموخت. یکى از دانشمندان اهل سنّت مىنویسد: خدیجه در روزگار سیاه جاهلیت نیز ـ به سبب معنویتش ـ پاکروش، یا «طاهره» خوانده مىشد؛ «وَ کانَتْ تُدْعى فِى الْجاهِلیّة بِالطّاهِرَةِ لِشِدَةِ عِفافِها... .»
2 ـ سالار بانوان «قریش»:
در کلمات برخی موّرخان به این جملات برمیخوریم: «کانَتْ خَدیجَةُ إمْرَأةً عاقِلَةً شَریفَةً مَع ما أرادَ اللهُ بِها مِنَ الکرامَةِ وَالْخَیْرِ وَ هِیَ یَوْمَئذٍ أفْضَلُهُمْ نَسَباً وَ أعْظَمُهُم شَرَفاً وَ أکْثَرُهُمْ مالاً؛ خدیجه با آنچه خداوند از بزرگی و خیر که نسبت به او اراده کرده بود، بانوی خردمند شریفی بود. او در آن دوران از برترین افراد در نسب و بزرگترین شخصیت در شرف و ثروتمندی بود.» (6)
جالب این است که راهب نصرانی این مسأله را قبل از رسالت پیامبر و ازدواج او با خدیجه به خوبی پیشبینی کرد که اگر خدیجه پیغمبر را رها نکند به مقامات و فضائل عظیمی دست خواهد یافت؛ آنجا که به میسره غلام خدیجه گفت: «ای میسره به خانم و مولای خود سلام مرا برسان و به او اعلام کن که به آقای مردم [حضرت محمد] دست یافته است. و به زودی برای او (خدیجه) شأن و جایگاهی خواهد بود و بر تمامی خاص و عام برتری مییابد و بترسان او را از این که نزدیک شدن به این آقا (محمد صلی الله علیه وآله) را از دست بدهد؛ زیرا خداوند بلند مرتبه به زودی نسل او را از نسل محمد قرار خواهد داد و نام [نیکش] تا آخر الزمان خواهد ماند.» (7)
یکى از دانشمندان در این مورد مىنویسد: خدیجه در آن روزگار، به سبب باور مترقى و معنویت بسیارش، پاکمنش خوانده مىشد و به راستى سالار زنان قریش و حجاز بود؛ «... وَ کانَتْ تُسَمّى سَیّدَةُ نِساءِ قُرَیش.»
3 ـ بانوى خجسته یا «مبارکه»:
از دیگر لقب هاى او «مبارکه»، یا بانوى «خجسته» و پربرکت است. محدّث قمى آورده است: خدیجه علیهاالسلام از چنان موقعیت پرفرازى در بارگاه خدا بهره ور بود که پیش از ولادتش در پیامى به مسیح از سوى خدا، «مبارکه» و همدم مریم در بهشت خوانده شد؛ چراکه در انجیل به هنگام ترسیم ویژگى هاى پیامبر، آمده است که: نسل او از بانویى خجسته خواهد بود؛ «نَسْلُهُ مِنْ مُبارَکَةٍ، وَ هِىَ ضَرَّةُ أُمِکَ فِى الْجَنَّةِ.»
4 ـ سالار زنان گیتى:
دختر فرزانه حجاز به سبب نواندیشى و تصمیم خردمندانه و پایدارى تحسین برانگیز و بخشش شگفت آورش در راه عدالت، نه تنها سالار زنان قریش، که سرور زنان گیتى شناخته شد، و پیامبر در وصف او فرمود: «اِنَّ اللّه َ اختارَ مِنَ النِّساءِ اَرْبَع: مَرْیَمَ وَ آسِیَةَ وَ خَدِیجَةَ وَ فاطِمَةَ.» «خدا از میان زنان، چهار زن را برگزید: مریم، آسیه، خدیجه و فاطمه را.» باز فرمود: «یا خدیجه! اَنْتِ خَیْرُ أُمَّهاتِ الْمُؤْمِنینَ وَ اَفْضَلُها وَ سَیِّدةُ نِساءِ الْعالَمِینَ.» «اى خدیجه! تو بهترین مادر ایمان آوردگان، برترین آنان و سالار زنان گیتى هستى.»
5 ـ بانوى راستى و درستى:
از نامهاى بلند آوازه بانوى خردمند حجاز، «صدّیقه» است. این واژه، به مفهوم انسان بسیار راستگو و درست کردارى است که راستى و درستى، سیره اوست و گفتارش را با رفتار زیبایش گواهى مىکند.
6 ـ بانوى بلندمرتبه:
لقب دیگر آن بانوى آزادمنش از سوى پیامبر این بود که او را «خدیجه کُبرى» یا بانوى بلندمرتبه تر عنوان داد؛ چراکه او در شرایطى بود که پیامبر در تدبیر امور، او را به عنوان وزیر و مشاور خود مى نگریست و از خِرد بزرگ و مدیریت تحسین برانگیزش بهره مى گرفت.
7 ـ بانوى پرفراز و پرمعنویت
8 ـ «زکیّه» یا بانوى پاکروش و بالنده:
واژه «تَزْکِیَه» در فرهنگ واژهها به مفهوم پاکى و طراوت و بالندگى است؛ همین گونه در آیات و روایات، و جالب است که یکى از عنوان هاى دختر ارجمند حجاز، به تناسب پاکیزگى و بالندگى و آراستگى به ویژگى هاى اخلاقى و انجام کارهاى شایسته، «زکیّه» است.
9 ـ بانوى موردپسند خدا
10 ـ «راضیه» یا خشنود از تدبیر و تقدیر حکیمانه خدا:
از والاترین درجات ایمان، آن است که انسان در اوج آگاهى و عشق، از تدبیر حکیمانه خدا خشنود، و به آنچه او براى بندهاش تقدیر فرموده است، دلگرم باشد. این وصف خوش، از امتیازهاى بانوى خردمند حجاز در زندگى تاریخسازش بود. او در اوج آگاهى به همه فراز و فرودها و زیبایىها و ناگوارىهاى زندگى خشنود بود و در اوجى از ایمان و عرفان بود که همان را مىپسندید که خدا بپسندد. به ویژه پس از مفتخر شدن به همراهى پیامبر، دست در دست او در راه به دوش کشیدن بار مسئولیت، انواع شکنجه و آزار و تبعید و فشار واپسگرایان را به جان پذیرفت و توانمند و پرصلابت افتخار آفرید و تاریخ ساخت و به عنوان نمونه درخشان زن آزاده، به راه ماندگارى گام سپرد. او به گونهاى اندیشید و رفتار کرد که خدا از او خشنود شد و پیش از رسیدن مرگ، بشارت بهشت خدا را از زبان پیامبرش دریافت داشت: «فَاقْرَأ عَلَیْها السَّلامَ مِن رَبِّها وَ مِنّى وَ بَشِّرها بِبَیْتٍ فِى الْجَنَّةِ...»از امام صادق در مورد ایمان استوار و مقام خشنودى خدیجه از تقدیر حکیمانه خدا پرسیدند، که فرمود: «على و خدیجه ـ که همراه پیامبر بودند و او را راستگوترین روزگاران مىشناختند ـ پس از اندیشه بسیار در مورد او و پیامبریش، به رسالت او ایمان آوردند؛ امّا روزى پیامبر آن دو را فراخواند و فرمود: این فرشته وحى است و مى گوید: اسلام داراى برنامه ها و پیمان هایى است:
یک. ایمان و باور قلبى بر یکتایى خدا؛
دو. ایمان به رسالت محمّد صلى الله علیه و آله ؛
سه. ایمان به جهان پس از مرگ و پاداش و کیفر؛
چهار. زندگى براساس مقررات جدید؛
پنج. و آراستگى به منش انسانى؛ اینک آیا این شرایط را مى پذیرید؟
خدیجه علیهاالسلام پس از اندیشه اى عمیق گفت: من به همه این اصول و ارزش ها ایمان آوردم، همه را گواهى کردم، از جان و دل باور کردم و بر این پیام و پیمان خشنودم، و در برابرش سر فرود مى آورم.»
* پیامبر(ص) با رحلت خدیجه (س) بزرگترین حامیش را از دست داد
هنگامی که پیامبر (ص) به همراه مسلمانان ـ از سال هفتم تا دهم بعثت ـ سه سال را در شعب ابیطالب در محاصره شدید اقتصادی و شرایط بد زندگی می گذراندند، حضرت خدیجه (س) در این سه سال، هیچگاه پیامبر (ص) را تنها نگذاشت و چون همیشه به یاری او شتافت و همه ثروت خود را در جریان شعب خرج کرد؛ تا جایی که گفتهاند پس از پایان محاصره اقتصادی، دیگر ثروتی نداشت. او همچنین از خویشان خود خواست تا به یاری مسلمانان بشتابند. خدیجه سه سال رنج و مشقت شعب را تحمل کرد که میتوان آن را اوج فداکاری او در خدمت به اسلام به شمار آورد. پیامبر (ص) همواره از این خدمت و فداکاری خدیجه یاد میکرد و او را به سبب این ایثار و ازخودگذشتگی میستود.
پس از خروج مسلمانان از شعب ابیطالب، مدتی نگذشت که ابوطالب، عموی فداکار پیامبر (ص) درگذشت و او را در حزن و اندوه فرو برد. چندی بعد، دیگر پشتیبان پیامبر (ص)، یعنی خدیجه (س) بیمار شد و درگذشت. این بانوی گرانقدر، در دهم رمضان سال دهم بعثت، یعنی حدود سه سال پیش از هجرت از دنیا رفت. ازاینرو، سالی که این دو مصیبت بزرگ بر پیامبر(ص) وارد شد، «عام الحزن» نامیده شد، چنان که در تاریخ آمده است: «وَردَ عَلَی رَسولِ الله أمْران شدیدانِ عَظیمانِ وَ جَزَعَ جَزَعاً شدیداً؛ دو امر بزرگ و سخت بر پیامبر وارد شد به گونهای که فریاد و ناله شدید حضرت بلند شد».
حضرت خدیجه (س) هنگام وفات، شصت و پنج سال داشت. او بیست و چهار سال از عمر شریفش را در کنار پیامبر (ص) سپری کرده بود. پیامبر (ص) در وفات خدیجه (س) بسیار گریست و با دست مبارک خویش او را داخل قبر گذاشت و برایش دعا کرد خدیجه کبری (س) در لحظات احتضار «اسماء بنت عمیس» را به نزد خویش طلبید و در مورد دخترش فاطمه زهرا سلام الله علیها به او سفارشاتی کرد. آنگاه فاطمه را نزد پیامبر صلی الله علیه و آله واسطه قرار داد که از رسول خدا، خواهش کند تا یکی از لباسهای خود را کفن خدیجه قرار دهد. وقتی فاطمه نزد پدر رفت و درخواست مادر را مطرح کرد، اشک از چشمان حضرت جاری گشت، چیزی نگذشت که جبرئیل نازل شد در حالی که کفنی از بهشت همراه خویش داشت که خداوند آن را برای خدیجه فرستاده بود.
در یکی از زیارتنامههای پیامبر(ص) آمده است: «سلام بر همسران پاک و نیک تو، مادران مؤمنان، به ویژه بانوی راستین و پاک و پاکیزه، خشنود و پسندیده، خدیجه، بانوی بزرگ، مادر مؤمنان».(8)
منابع:
1ـ سفینة البحار، ج1، باب خاء، ص 380
2ـ سیمای زنان در قرآن، انتشارات لوح محفوظ، ص23
3ـ شیخ عباس قمی، سفینة البحار، جلد یک، ص379
4ـ همان، ص 11، روایت ابن هشام، و ر.ک: ص 8
5ـ بحارالانوار، ج18، ص385، ح90
6ـ تاریخ خمیس، ج1، ص263
7ـ بحارالانوار، همان، ج16، ص44
8ـ فضیلت خدیجه در گفتار بزرگان، گلستان قرآن، ش 7، آذر 1380، ص 25.