قانون و بی قانونی سیاسی

قانون و بی قانونی سیاسی

این وبلاگ کاملاْ شخصی است که به نظرات نویسنده در مورد مسائل فرهنگی و سیاسی می پردازد(یادداشت های یک زن خانه دار فسایی)
قانون و بی قانونی سیاسی

قانون و بی قانونی سیاسی

این وبلاگ کاملاْ شخصی است که به نظرات نویسنده در مورد مسائل فرهنگی و سیاسی می پردازد(یادداشت های یک زن خانه دار فسایی)

پاسخی به خانم سیمین دانشور

همنوایی


خانم سیمین دانشور در متنی سعی نموده که به اسلام حمله کند و خود رادر زمره ی روشنفکران امروزی بگذارد! منتهاه آنقدر متنش سبک و فارغ از اندیشه بود که جای تأسف برای ما به جا گذاشت!

قصد نداشتیم که پاسخ این خانم را بیان کنیم! اما وقتی دیدیم که عده ای به این متن به دیده ی مطلب مرجع می نگرند، به زبا ساده ی خودما، جوابی را برای این خانم مهیا کردیم!

بنابراین ابتدا به رسم امانت داری، مطلب خانم دنشور را بیان می کنیمو سپس پاسخ می دهیم:

 ﮔﻔﺖ: ﻭﻗﺘﯽ ﺑﯽ ﺣﺠﺎﺑﯽ ﺍﻧﺘﻈﺎﺭ ﺍﻣﻨﯿﺖ ﻧﺪﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺵ!

ﮔﻔﺘﻢ: ﭼﺮﺍ؟؟؟؟؟

ﮔﻔﺖ: ﺩﺧﺘﺮ ﺑﯽ ﺣﺠﺎﺏ ﺩﺭ ﮐﻮﭼﻪ ﻭ ﺧﯿﺎﺑﺎﻥ ﻣﺎﻧﻨﺪ ﮔﻮﺷﺘﯽ ﺩﺭ ﺩﺭﯾﺎﺳﺖ! ﻣﮕﺮ می شود ﮔﻮﺷﺘﯽ ﺑﺪﻭﻥ ﻣﺤﺎﻓﻆ ﺩﺭ ﺩﺭﯾﺎ ﺭﻫﺎ ﺑﺎﺷﺪ ﻭ ﺍﻧﺘﻈﺎﺭ ﺑﻠﻌﯿﺪﻩ ﺷﺪﻥ ﺗﻮﺳﻂ ﮐﻮﺳﻪ ها را ﻧﺪﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ!

ﻫﯿﭻ ﻧﮕﻔﺘﻢ...

ﺗﻨﻬﺎ ﺑﻪ ﻗﺪﺭﺕ ﺗﻔﮑﺮﺵ ﮐﻪ ﺍﺯ ﮐﺎﺭ ﺍﻓﺘﺎﺩﻩ ﺑﻮﺩ، ﺧﻨﺪﯾﺪﻡ.

ﺑﻪ ﺣﺮﻑ ﻫﺎﯼ ﺗﮑﺮﺍﺭﯼ ... 

ﺑﻪ ﻋﻘﺎﯾﺪ ﻭ ﺗﻮﻫﯿﻨﯽ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺧﻮﺩ ﻭ ﻫﻤﺠﻨﺲ ﻫﺎﯾﺶ ﻣﯽﮐﺮﺩ، ﺧﻨﺪﯾﺪﻡ.

ﺑﻪ ﺧﻮﺩ ﻣﯽ ﮔﻔﺖ: ﮐﻮﺳﻪ ...!!

ﺑﻪ ﺧﻮﺩ ﻣﯿﮕﻔﺖ: ﺩﺭﻧﺪﻩ...!!

می گفت: ﻭﺣﺸﯽ ...!!

ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺟﺎﻧﺪﺍﺭﯼ ﻣﯽ ﭘﻨﺪﺍﺷﺖ ﮐﻪ ﺑﺮﺩﻩ ﻏﺮیزه ﺧﻮﯾﺶ ﺍﺳﺖ!

ﺟﺎﻧﺪﺍﺭﯼ ﮐﻪ ﻗﺪﺭﺕ ﺗﻔﮑﺮ ﻧﺪﺍﺭﺩ!

ﺟﺎﻧﺪﺍﺭﯼ ﮐﻪ ﺑﺎ ﺩﯾﺪﻥ ﺩﻭ ﺗﺎﺭ ﻣﻮ، ﺧﻮﯼ ﺩﺭﻧﺪﮔﯿﺶ ﺍﻭﺝ ﻣﯽﯾﺎﺑﺪ!

ﻭ همین شد که ﻣﻦ ﺍﺯ ﺗﻤﺎﻡ ﻣﻌﻠﻢ ﻫﺎﯼ ﺩﯾﻨﯽ ﻣﺘﻨﻔﺮ ﮔﺸﺘﻢ ﮐﻪ دانسته و ندانسته ﻣﻐﺰ ﻫﺎ ﺭﺍ ﺷﺴﺘﻨﺪ!! 

ﻣﺮﺩ ﻫﺎ ﺭﺍ ﮔﺮﮒ ﻭ ﺯﻧﻬﺎ ﺭﺍ ﻃﻌﻤﻪ ﻧﺎﻣﯿﺪﻧﺪ! 

ﻭ ﻫﻤﻪ ﻣﺎ ﺍﯾﻨﻬﺎ ﺭﺍ ﺑﺎﻭﺭ ﮐﺮﺩﯾﻢ! 

ﻓﺎﺭﻍ ﺍﺯ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﻣﺎ ﺣﯿﻮﺍﻥ ﻧﺒﻮﺩﯾﻢ! ﻓﺎﺭﻍ ﺍﺯ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﻏﺮیزه، ﻓﺮﻣﺎنرواﯼ ﻣﻮﺟﻮﺩیتمان ﻧﺒﻮﺩ، ﺑﺎﻭﺭ ﮐﺮﺩﯾﻢ! 

ﻭ ﭼﻪ ﮔﻮﺳﻔﻨﺪ ﻭﺍﺭ ﺑﻪ ﺩﻧﺒﺎﻝ ﺣﺠﺎﺏ ﺑﺮﺍﯼ ﺭﻫﺎﯾﯽ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﮔﺮﮔﺎﻧﯽ ﺑﻮﺩﯾﻢ ﮐﻪ ﺭﻭﺯﯼ ﺑﺮﺍﺩﺭ، ﭘﺪﺭ، و ﻫﻤﺴﺮﻣﺎﻥ ﻧﺎﻣﯿﺪﻩ می شدند!! 

ﻭ ﭼﻪ تهمتهایی ﮐﻪ ﺑﻪ ﻫﺮ ﺩﻭ ﺟﻨﺲ ﻭﺍﺭﺩ کردند ﻭ آﻥ ﺭﺍ ﻋﻔﺖ ﻭ ﺣﺠﺎﺏ ﻧﺎﻣﯿﺪﻧﺪ...!!

و ما باز هم باور کردیم!!!

 "سیمین دانشور"

و اما پاسخ ما:

سرکار خانم روشنفکر
انسان از دو قسمت غریزه و تفکر تشکیل شده است!
قسمت تفکر تا جایی امکان کنترل غریزه را دارد! اما از آن به بعد، غریزه غیرقابل کنترل می شود!
به همین جهت است که اسلام مؤکداً به ازدواج تأکید نموده است!
اما ظاهراً شما یا نمی دانید غریزه چیست یا نمی دانید آناتومی بدن چگونه است!! وگرنه این چنین خود را مضحکه ی اندیشمندان نمی کردی!
شما چه بخواهید و چه نخواهید، قدرت این غریزه برخلاف زنان، در مردان بالاست! و برخلاف نظریه زنان که اصرار دارند مردان را به دو قسمت با غریزه ی حیوانی و با تفکر انسانی تقسیم کنند، به دو قسمت راستگویان و دروغگویان تقسیم می شوند!
راستگویان دسته ای هستند که به مردانگی خود اعتراف دارند و از بیان آن واهمه ندارند! انتظار این دسته آن است که همانطور که خود حجاب اسلامی مرد را با لباسی شایسته رعایت می کنند تا باعث تحریک حس غریزی زن نشوند، زن نیز در برابر او چنین باشد.
اما دسته ی دوم دسته ای است که منکر غریزه ی مردانگی خود می شود! و چه خطرناکند این دسته!!! چرا که در پس انکار دروغین خود، نگاه های مخفیانه ای به زن می اندازند و هر لحظه مترصد سخن گفتن با جنس مخالف است! تا به اصطلاح خود، او را «تور کند»!!!! و چه رقت اگیزند مردانی که مردانگی شان را انکار و از پشت به زن خنجر می زنند!!
راستی اگر غریزه این همه قابل کنترل بود، چرا زن میل به رخ کشیدن زیبایی خود دارد؟!! و آیا تمام این تلاش های نواندیشان مؤنث بخاطر همین موضوع نیست؟!! که راحتی را در کشف حجاب می داند!
پس بدانید که غریزه را تا جایی می شود با تفکر کنترل کرد! همانطور که گرسنگی را!