قانون و بی قانونی سیاسی

قانون و بی قانونی سیاسی

این وبلاگ کاملاْ شخصی است که به نظرات نویسنده در مورد مسائل فرهنگی و سیاسی می پردازد(یادداشت های یک زن خانه دار فسایی)
قانون و بی قانونی سیاسی

قانون و بی قانونی سیاسی

این وبلاگ کاملاْ شخصی است که به نظرات نویسنده در مورد مسائل فرهنگی و سیاسی می پردازد(یادداشت های یک زن خانه دار فسایی)

تقدیم به ساحت مقدس آقا امام زمان عجل الله و شهید محسن حججی

چه دنیای عجیبیست که پروردگار عالم با قربانی کردن عزیز ترین بندگانش حجت را بر بشر تمام می کند . در دنیایی که کفتارهای اسرائیلی و امریکایی برای پوشاندن جنایات خود و رهایی از دستان قدرتمند اسلام ناب محمدی (ص) به کمک موش های صحرایی آل سقوط به پرورش تفکر ملحدانه ی وهابیت می پردازد و تا آنجا که می تواند این تفکر را به همراه دلارهای کثیفشان حمایت کند تا جرثومه های فساد شان را به جان بشریت بیندازد و اینجا چه می ماند از بشریت بجز قتل و غارت و وحشت از دینی که قرار بود بشریت را کامل کند؟ کشوری که یک بار انقلاب کرد درون صحرای خشک معجزه ی خدا را دید که حتی شن های صحرا هم سربازان خدایند و قدم به قدم خدا را مناظره کرد به دنبال پول و مقام و فساد افتاد و چیزی دیگر از این اسلام بجز خیانت ، مال پرستی ، شکم پرستی و وحشت نماند و اینبار دوباره همان پروردگار باید قربانی کند و چه زیبا که دوباره تابلوی عاشورا را ترسیم کند چون به عاشورا می بالد و ما یاد گرفتیم که خون بر شمشیر پیروز است و دوباره ماجرای صدر اسلام را در یک قاب تعریف می کند . فرزندان نامشروع آمریکا و اسرائیل و عربستان حالا می خواهند فیلم بسازند و ماهر تین فیلم بردارها و کارگردانان را و بهترین دوربین ها را آورده اند ، همه چیز آماده است که تنها نامی که از شیعه ی علی مانده را سر ببرند و زانو زدنشان را به تمسخر بنشینند ، جوانی لاغر اندام که زخمی در بازو و پهلو دارد ، چه مورد جالبی!! کوله اش را روی زخم گذاشتند و بیسیمش را روی دوشش تا بگویند دوستانش نیامدند و زردی رویش از ترس است ،  اما غافل از اینکه خداوند دنبال کار دیگریست و هرکس را بخواهد عزیز می کند و بر تخت می نشاند . دوباره خیمه ،دوباره خنجر،دوباره خولی ،دوباره خنجر ،دوباره خنجر، دوباره آتش و دود ، دو باره پهلوی زخمی ، دو باره زینب ، دوباره سینه ، دوباره لب تشنه ، دوباره سر بریده ، دوباره مسیر اسرای شام ،دوباره ارباً اربا ، دوباره چشمان عباس(ع) ، پروردگار اینبار با بدن نحیف این جوان روضه خواند ، روضه ی اسلام ، روضه ی بشریت ، روضه ی یک نفر تنها ، روضه ی شرافت و و ایمان و حجاب برباد رفته مان ، چه جالب است که حتی زخم هم اجازه نداشت که صورتش را زرد کند . حالا درست می فهمم که چرا شمر لرزید ، چرا که پاسدار دست بسته ی تربیت شده در مکتب حسین(ع) چگونه می تواند این قدر مقتدر بایستد و چهره ی مردانه ی مرد شیعه مسلمان و شیر بیشه ی اسلام را بدین زیبایی ترسیم کند، اما قاتل که آزاد است و خنجر بدست دارد اینگونه وحشت زده باشد، همه چیز کنار هم ترسیم شده تا جمله ی پایانی وصیت شهید در گدش فلک زمزمه شود که :

راه فقط راه علیست    رهبر فقط سید علیست

و آنگاه تنها یک چیز باقی می ماند :اللهم عجل لولیک الفرج