قانون و بی قانونی سیاسی

قانون و بی قانونی سیاسی

این وبلاگ کاملاْ شخصی است که به نظرات نویسنده در مورد مسائل فرهنگی و سیاسی می پردازد(یادداشت های یک زن خانه دار فسایی)
قانون و بی قانونی سیاسی

قانون و بی قانونی سیاسی

این وبلاگ کاملاْ شخصی است که به نظرات نویسنده در مورد مسائل فرهنگی و سیاسی می پردازد(یادداشت های یک زن خانه دار فسایی)

احمدی‌ نژاد: توطئه علیه رهبری شدت یابد، می‌آیم

این ادبیات همیشگی‌اش نیست. اگر اسمش را از ابتدای جملات حذف کنیم حدس زدن اینکه گوینده چنین جملاتی مردی باشد که هشت سال گذشته رییس دولت بوده است قابل باور نیست. محمود احمدی‌نژاد یا بسیار تغییر کرده یا اینکه می‌خواهد نشان بدهد که تغییر کرده است.

شاید هم می‌خواهد وانمود کند که مرد سال‌های پیش با آن مواضع سرسخت نیست یا آنکه واقعا دیگر به سرسختی گذشته نیست. حتی بر مواضع یک سال و نیم پیشش هم اصرار ندارد. دیگر خود و مشایی را یک روح در دو بدن نمی‌داند. زبان انتقادش نرم‌تر شده است. با این همه هنوز هم دو سال آخر ریاست‌جمهوری‌اش برایش یک خاطره تلخ است که در کنار همه «وانمودکردن»هایش نمی‌تواند وانمود به فراموش کردن آن بکند.

تغییر ادبیات، تغییر مواضع و در پیش گرفتن سیاست‌های دو پهلو جدیدترین استراتژی محمود احمدی‌نژاد است. در کنار اینکه می‌گوید نمی‌آید اما می‌گوید که شاید بیاید. هنوز هم معتقد است که پایگاه مردمی‌اش بی‌شماراست. او با نمایندگان جبهه پایداری دیدار کرده و همین دیدار بهانه‌یی شده است برای بیان درددل‌هایش؛ دیدار جبهه‌یی که در سال‌های اخیر تلاش کرده بودند بگویند نه نیروهای احمدی‌نژاد هستند و نه با آن رابطه‌یی دارند. آخرین مواضعش را شنیدند و از رابطه‌اش با مشایی پرسیدند. دعوت به رییس‌جمهور شدن دوباره‌اش کردند تا کار دولت روحانی در همان دوره چهار ساله اول به پایان برسد، همه‌چیز تمام شود و دوباره مردی که این روزها مشغول تغییر چهره است به مسند ریاست‌جمهوری بیاید.

احمدی‌نژاد در لابه‌لای تغییر ادبیاتش همان مواضع را هم دارد در کنار اینکه می‌گوید فراموش کرده است، مصداق از عدم فراموشی‌اش می‌آورد. مردی که در دو سال پایانی عمر دولتش بالاترین حجم منازعات با اصولگرایان را داشت می‌گوید که در آن روزها سکوت کرده تا جبهه انقلاب خالی نشود. یک سخنرانی کامل برای یک هدف بلندمدت. گزارش اظهارات احمدی‌نژاد را سایت متین نیوز به نقل از یکی از اعضای جبهه پایداری داده است؛ سایتی که مسوولان دولت سابق اداره‌اش می‌کنند و با وجود گذشت ٢٤ ساعت از انتشارش به هیچ عنوان تکذیب یا اصلاح نشده است.

یک احمدی‌نژاد جدید با مجموعه‌یی از مواضع جدید. از توطئه جدید علیه مقام معظم رهبری صحبت می‌کند و می‌گوید اگر این توطئه شدت پیدا کند به سیاست بازمی‌گردد. مجموعه‌یی از آمدن‌ها و نیامدن‌ها با بودن‌ها و نبودن‌ها تاکتیک جدید احمدی‌نژاد است؛ تاکتیکی که معلوم نیست با موفقیت مواجه شود یا نه؟به رسم همیشه محمود احمدی‌نژاد ترجیح داده است که ابتدا تحلیل کند؛ تحلیل از شرایط منطقه و جهان. او در ابتدا گفته است؛ که اگر سیر تحولات بین‌المللی و نقشه‌های منطقه‌یی و فرامنطقه‌یی امریکا را نشناسیم نمی‌توانیم به تحلیل درستی از تحولات داخلی ایران برسیم.او یک نگاه جدید به تحولات داخلی هم دارد؛ «در هیچ دوره‌یی از سال‌های پس از انقلاب، تا این حد تحولات داخلی کشورمان متاثر از تحولات جهانی نبوده است. » نگاهی که ظاهرا نشات گرفته از یک انتقاد نهفته در لابه‌لای صحبت‌هایش است.

کمی بعد بازهم محمود احمدی‌نژاد از همان مواضع قدیمش می‌گوید و تاکید می‌کند که «مهم‌ترین برنامه امریکا در منطقه، طرح دو کشور برای حل دعوای صهیونیست‌ها با اعراب و تجزیه روسیه و ایران است. »

وی در ادامه افزود: «امریکایی‌ها به خوبی فهمیده‌اند که در ایران، رهبری یک تنه در برابر برنامه‌های آنها در حال مقاومت هستند و مهم‌ترین نماد استقلال و تمامیت ارضی ایران شخص حضرت آقا است بنابراین تمام زورشان را در تخریب این محور متمرکز کرده‌اند. او اما از نقشه امریکا هم خبر می‌دهد و می‌گوید که «استراتژی امریکایی‌ها تخریب رابطه مردم با رهبری است و تاکتیک‌شان هم تبلیغ وجود فساد و ناکارآمدی در کشور است. »

او اما در ادامه به نقش ولایت در کشور اشاره کرده و می‌گوید که «امروز حضرت آقا فقط نماد حاکمیت نظام سیاسی برآمده از انقلاب اسلامی نیستند بلکه مساله تمامیت ارضی و استقلال ایران هم به جایگاه رهبری پیوند خورده است بنابراین پشتیبانی از رهبری هم مساله‌یی اعتقادی و انقلابی است و هم مساله‌یی ملی و ایرانی.»

نیامدن همراه با آمدن

شاید بحث‌برانگیزترین بخش اظهارات محمود احمدی‌نژاد این بخش باشد. بخشی که هر چند وقت یک‌بار گفته می‌شد و کمی بعد تکذیب می‌شد این‌بارهم با یک سیاست دو پهلو از سوی او مورد اشاره قرار گرفته است. جایی که نمایندگان جبهه پایداری که این روزها سخت مشغول تهیه لیست انتخاباتی شان هستند و هرچند وقت یک‌بار به دیدن آیت‌الله مصباح‌یزدی می‌روند از رییس دولت سابق که این روزها از فعالیتش می‌پرسند برای آینده و او پاسخ می‌دهد که «بنده دیگر برای فعالیت سیاسی انگیزه شخصی ندارم چون اولا تمام مراتب قدرت را در این کشور تجربه کرده‌ام و ثانیا ترجیح می‌دهم به فعالیت‌های پژوهشی و آموزشی مشغول باشم اما اگر ابعاد این توطئه‌یی که علیه رهبری در جریان است شدت پیدا کند بر پایه شناختی که از بنده دارید عافیت طلبی نمی‌کنم و با تمام ظرفیت‌های فردی و اجتماعی خود به صحنه می‌آیم. »

پاسخی که نیامدن همراه با احتمال آمدن در آن نهفته است. پاسخی که مشخص نیست بالاخره محمود احمدی‌نژادی که از نگاه خودش همه مراتب قدرت را تجربه کرده است بالاخره قصد بازگشت به این عرصه را دارد یا نه؟ یک ناامیدی همراه با کورسوی امید به نمایندگان جبهه پایداری می‌دهد. حرف از انتخابات ریاست‌جمهوری ٩٦ هم به میان می‌آید.

انتخاباتی که مجموعه همان اعضای جبهه پایداری که تا دیروز می‌گفتند ارتباطی با احمدی‌نژاد ندارند معتقد می‌شوند که رییس دولت سابق پایگاه مردمی خوبی دارد. خودش هم هنوز همین اعتقاد را دارد و معتقد است که پایگاه مردمی خوبی دارد. در پاسخ به اصرارها برای آمدن به انتخابات ریاست‌جمهوری می‌گوید که « مردم خادمان واقعی خود را می‌شناسند و به بنده هم لطف دارند. کاش در بادرود روز ۲۸ صفر بودید و شعارهای مردم را می‌شنیدید با تمام این الطاف مردمی بنده هیچ برنامه‌یی برای انتخابات مجلس و ریاست‌جمهوری ندارم مگر آنکه همان‌طور که گفتم ریسک شرایط بسیار بالا باشد.»

همین جاست که حرف از «اسفندیار رحیم مشایی» به میان می‌آید. مردی که شده بود نقطه اصلی اختلاف نظر میان دولت سابق و اصولگرایان و هنوز هم کابوس شب‌های اصولگرایان است. از او در مورد جمله معروفش در مورد اسفندیار مشایی می‌پرسند و او می‌گوید که «اولا از شما توقع دارم که از مسائل فرعی عبور کنید ثانیا امروز همه می‌دانند که آقای مهندس خودشان کناره‌گیری کرده اند»او اما برای نخستین بار در طول یک سال و نیم اخیر از علت حمایتش از اسفندیار رحیم مشایی در انتخابات ریاست‌جمهوری صحبت می‌کند و می‌گوید که «در انتخابات ۹۲ چون حضور آقای هاشمی قطعی شد و ما رای‌آورتر از مهندس مشایی برای رقابت با ایشان نداشتیم بنده با گفتن این جمله از خودم هزینه کردم تا بتوانیم انقلاب را از خطر ارتجاع دور کنیم بنابراین آن جمله مربوط به یک عرصه انتخاباتی که به عرصه دفاع از انقلاب تبدیل شد، بود و امروز مطلقا موضوعیتی ندارد و تکرار آن، موجب تفرق میان نیروهای انقلاب می‌شود.»

او اما دیگر جمله معروفش در مورد اینکه مشایی یعنی احمدی‌نژاد را قبول ندارد و یک جمله معروف دیگر برای خودش ایجاد کرده است. می‌گوید که «احمدی‌نژاد فقط سرباز انقلاب و رهبری و خادم مردم است و غیر از این شانی ندارد. » او هنوز هم از فشارها گلایه دارد و می‌گوید که «جریان انقلاب اسلامی در عمر ۳۶ ساله خود هیچ‌وقت به این اندازه تحت فشار نبوده است در این شرایط شناخت اهداف انقلاب و پافشاری بر آنها در اولویت کارهای‌مان باید باشد.» وی افزود: در تشخیص دشمن هم نباید افق‌های‌مان کوچک باشد و دشمن را در سقف فلان شخصیت یا گروه سیاسی محدود کنیم ما باید مداوما به یاد خود بیاوریم که دشمن اصلی انسان، شیطان است و نظام شیطانی امریکا اصلی‌ترین دشمن انسان امروز است.»

نگرانی از جنس جدیدهای احمدی‌نژاد

او در سخنرانی اخیرش در جمع اعضای جبهه پایداری «جدیدهای» زیادی دارد. هنوز اختلافات شدیدش با مجموعه اصولگرایان از یاد نرفته است اما می‌گوید که دشمن همه تلاشش را می‌کند تا با اختلاف اندازی، ایجاد شک و تردید و پرداختن به موضوعات فرعی، جبهه نیروهای انقلاب را دچار تشتت کند تا به جای آنکه همه باهم یک صدا در برابر دشمن بایستیم با بزرگ کردن موضوعات فرعی، دشمن را فراموش کنیم و مقابل هم بایستیم. وی اما کمی بعدتر اظهارات جدیدتری دارد و همینجاست که تغییر ادبیاتش بیش از اندازه به چشم می‌آید. او می‌گوید که «باید بر آنچه تاکنون میان نیروهای انقلاب گذشته، صلوات بفرستیم، فارغ از اینکه در این اختلافات هر فرد یا گروهی چقدر قصور یا تقصیر دارد. »

اما همینجاست که رییس دولت سابق از یک خاطره قدیمی یاد می‌کند. در لابه‌لای توصیه‌هایش برای کنار گذاشتن اختلافات اضافه می‌کند که «در هشت سال دولت به خصوص در دوسال آخر، برخی دوستان به بنده و همکارانم جفا کردند اما از همه آنها گذشتم تا جبهه انقلاب از اختلاف خالی شود. اگر موضوعات اختلافی میان نیروهای انقلاب را بررسی کنید می‌بینید که جنس همه این اختلافات از جنس اولویت دادن به مسائل فرعی و بزرگ کردن آنها است.»

او اما گلایه هم دارد. از اینکه متهم به ضدیت با رهبری شده است انتقاد کرده و می‌گوید که «چرا یک‌بار با خود نگفتید که احمدی‌نژاد و ضدیت با رهبری؟ احمدی‌نژاد و ضدیت با ولایت فقیه؟من کتاب ولایت فقیه را نخستین بار سال ۱۳۵۰ خواندم و با همین آقای مهندس ثمره سال ۵۵ به دانشجویان علم و صنعت ولایت فقیه تدریس می‌کردیم.»

وی افزود: «رابطه بنده با حضرت آقا زمانی شکل گرفت که نتوانستم در برابر مظلومیت ایشان در دوره ریاست‌جمهوری‌شان ساکت باشم و در همان دهه ۶۰ هم انجمن اسلامی علم و صنعت و هم گروه ٧٢ تن را به مرکز حمایت از ایشان تبدیل کردیم.»

کمی بعدتر ادبیات جدیدش را با یک نگاه جدیدتر هم نشان می‌دهد و می‌گوید که «با این وصف آیا اصلا ضدیت با ولایت فقیه و رهبری به شکل و شمایل بنده و همکارانم می‌خورد که هنوز عده‌یی چماق ضدولایت فقیه را علیه بنده بالا نگه داشته اند؟ اگر حمایت‌های رهبری نبود باندهای قدرت و ثروت هیچ‌وقت نمی‌گذاشتند یک آدم مثل بنده در این کشور رییس‌جمهور شود و همان سال ۸۴ نسخه ما را می‌پیچیدند و دولت‌مان را سر شش‌ماه ساقط می‌کردند همان‌طور که قولش را هم به شیوخ عربی داده بودند. بنده و همه همکارانم مدیون رهبری هستیم، اگر ایستادگی ایشان در برابر فتنه ۸۸ و پشتیبانی از آرای مردم در نمازجمعه ۲۹ خرداد نبود، هرگز دولت دهم شکل نمی‌گرفت.»

وی در ادامه تاکید کرد که بنده واقعا اعتقاد دارم که دولت نهم و دهم ثمره پایمردی رهبری بر اصول انقلاب و مقاومت ایشان در برابر دشمن بود بنابراین جز سربازی رهبری و ولی فقیه، شان دیگری برای خود و همکارانم قایل نیستم. مساله ما فقط و فقط باید صیانت از انقلاب اسلامی و استقلال و تمامیت ارضی ایران و دفاع از حقوق مردم باشد و اگر در دعواهای سیاسی با آدم‌های کوچک گرفتار بشویم قطعا خسر الدنیا والاخره خواهیم شد.»

احمدی‌نژاد در پایان این دیدار در پاسخ به سوال یکی از حاضرین که با اشاره به پایگاه رای خوب ایشان، از انتخابات ریاست‌جمهوری ۹۶ سوال کرد، گفت: مردم خادمان واقعی خود را می‌شناسند و به بنده هم لطف دارند. کاش در بادرود روز ۲۸ صفر بودید و شعارهای مردم را می‌شنیدید، با تمام این الطاف مردمی بنده هیچ برنامه‌یی برای انتخابات مجلس و ریاست‌جمهوری ندارم مگر آنکه همان‌طور که گفتم ریسک شرایط بسیار بالا باشد.