ماجرای یک کرامت

 

چند روز پیش به عمل داشتم ، حالم بد بود و نمی تونستم درست بشینم، رفته بودم شیراز و سومین حرم اهلبیت ، مراسم روحانی و روحبخش دعای ندبه بود ، زیارت کردم و دعا خوندم و از آقا شاهچراغ خواستم برام دعا کنن که خدا روی اونها رو پس نمی زنه .   

حرم مطهر شاهچراغ (ع)  

شب خوابیدم ، خواب دیدم رفتم حرم آقام امام رضا (ع) ، از صحن آزادی ایوان طلا وارد حرم شدم و سلام دادم و یه زیارت خوندم ومثل همیشه عقب عقب می آمدم که بیام بیرون ، با احترام دستم رو روی سینه ام گذاشتم و در حالی که نگام به ضریح مطهر آقام بود ، دیدم در ضریح باز شد !  

 دوباره نگاه کردم ، باورم نشد اما در ضریح آقام برام باز شده بود ، رفتم داخل ضریح ، دیدم کسی نمیاد فقط ۴ تاخانم چادر مشکی عرب نشسته بودند و یکی از دوستام و خواهر کوچکم !!!  

رفتم و با آقام صفا کردم و  وقتی بیدار شدم دیگه هیچ دردی نداشتم... 

حرم مطهر امام رضا(ع) 

فهمیدم آقا شاهچراغ حواله ام رو داده به برادرش امام رضا(ع) .