رویکرد قدرتهای خارجی به انقلاب مخملی در ایران به علل و عوامل مختلفی باز میگردد که به برخی از علل اشاره میشود:
1ـ استعداد ایران جهت تغییر نظام سیاسی از طریق جنگ نرم
2ـ ناکامی و ناامیدی از سیاستهای براندازانه
3ـ نگرانی از افزایش قدرت ایران 4- مهار نشدن برنامه هستهای ایران
5- تجربههای پیروزی انقلابات مخملی
کودتای مخملی اقدامی اعتراضی، مسالمتآمیز و بدون خشونت با محوریت مردم است که به منظور تغییر یک حکومت و یا نظام سیاسی توسط گروههای سیاسی قدرت طلب طراحی و اجرا می گردد.
همچنین کودتای مخملی برخلاف انقلابهای توده ای که بر حضور بخش عمده و حداکثری طبقات مختلف اجتماعی متکی هستند، با حضور حداقلی مردم شکل میگیرد.
تفاوت کودتای مخملی با جنبش های اجتماعی نیز در این است که جنبشهای اجتماعی نوعی حرکت طبیعی است که مبتنی بر نیازهای اجتماعی - اقتصادی شکل میگیرد و در آن حرکت از پائین به بالا یعنی از توده ها آغاز شده و به تدریج با انسجام یابی حرکت و مشخص شدن رهبری و شعارهای جنبش، شکل جدی به خود می گیرد؛ اما کودتای مخملی حرکتی مصنوعی و طراحی شده از بالا به پائین است که توسط احزاب و گروههای سیاسی طراحی گردیده و برای تحقق اهدافی مشخص که اغلب کسب قدرت است, به بسیج توده ها دست میزند و آنها را از طریق ابزارهای رسانه ای به خیابانها میکشاند.
عوامل این اقدام از آن به عنوان انقلاب و مقابلهکنندگان با این اقدام از آن به عنوان کودتا یاد میکنند. انجام کودتای مخملی به مقدمات و بستر مناسبی نیاز دارد که از ناحیه ناتوی فرهنگی تأمین میشود. به هر میزان عناصر ناتوی فرهنگی عمیقتر و تأثیرگذارتر عمل کرده باشند، انجام کودتای مخملی سهلتر خواهد بود.
کودتای مخملی، برای اجرا به انگیزههای بالا نیاز دارد؛ از این رو زمانی را برای اقدام انتخاب میکند که جامعه مخاطب به واسطه پرداختن به موضوعی خاص از حداکثر انگیزه برای پاسخ دادن به خواستههای کودتای مخملی برخوردار است و به همین سبب در بیشتر مواقع، زمان برگزاری انتخابات در کشور هدف را برای اجرای برنامه خود برمیگزیند. از ترفندهای اصلی کودتای مخملی این است که با به میدان آوردن بخشی از مردم بار اصلی را بر دوش آنها میگذارد. توجه کودتای مخملی به مردم از این جهت است که میخواهد با افزایش فشار بر حکومت وقت، از حضور مردم برای مشروعیت بخشیدن به اقدام خود استفاده کند تا از جنبههای منفی آن کاسته شود و این طور وانمود شود که جابهجایی در قدرت به خواست و میل مردم صورت گرفته و حکومت جدید مشروعیت مردمی دارد.
در کودتای مخملی وابستگی پیدا و پنهان به خارج یک اصل محسوب میشود. نوع وابستگی به خارج و دریافت کمک از آن به شرایط بستگی دارد. گاهی این وابستگی کاملاً واضح و آشکار و با توافقات قبلی است و گاهی بدون وابستگی آشکار و توافق قبلی انجام میشود؛ به این نحو که در حین عمل، نیروی بیگانه که از حرکت اعتراضی در حال انجام راضی است به روشهای مختلف به نیروی «کودتاگر» کمک میکند. این حالت در جاهایی انجام میشود که وابستگی و استفاده از کمک خارجی مذموم بوده و به شدت یک ضد ارزش تلقی میشود.
هر جنگی دارای ویژگیهای خاص خود میباشد و آن جنگ را با آن ویژگیها شناسایی و معرفی میکنند. مهمترین ویژگیهای جنگ نرم عبارت است از:
1ـ جنگ نرم به دنبال تغییرات ماهوی، بنیادین و اساسی در جامعه است. در این جنگ ایجاد دگرگونی در باورها و ارزشهای یک جامعه هدف اصلی به شمار میآید. دشمن در این جنگ با تحقق این هدف میتواند به اهداف بعدی خود یعنی تغییرات ساختاری دست پیدا کند.
2ـ جنگ نرم، آرام، تدریجی و زیرسطحی است. این جنگ پر سر و صدا نیست و به همین دلیل بسیار نامحسوس بوده و بسیاری ممکن است به همین دلیل متوجه آن نگردند.
3ـ جنگ نرم در ظاهر جذاب، پرتحرک، اسطورهساز و نمادساز است. در این جنگ بسیاری از مخاطبین در جامعه هدف، به دلیل جاذبهها، بهرهگیری از نمادهای به ظاهر ارزشمند، اساساً متوجه این که در معرض جنگ نرم دشمنان خود قرار گرفتهاند، نشده و به دلیل همین بیاطلاعی به راحتی در دام دشمن میافتند.
4ـ آثار جنگ نرم پایدار و ماندگار است. در این جنگ چنانچه دشمنان موفق به ایجاد تغییر به صورت تدریجی و آرام در باورهای گروهی از مردم گردند، آثار و پیامدهای این تغییر ماندگار و بادوام خواهد بود و نمیتوان به راحتی آن را از بین برد.
5ـ جنگ نرم هیجانگرا بوده و با تولید هیجان بر امواج احساسات جامعه هدف حرکت میکند. بهرهگیری از عواطف و احساسات یک قاعده و اصل مهم در جنگ نرم به شمار میآید. مهاجم در جنگ نرم با استفاده از احساسات به عنوان یک پل برای عبور و نفوذ در افکار و اندیشهها استفاده کرده و با تحتتأثیر قرار دادن عواطف مخاطب، ذهن و فکر او را تسخیر مینماید.
6ـ جنگ نرم گسلمحور و آسیبساز است. گسلها و آسیبها، نقطه آغازین جنگ نرم است، مهاجم در جنگ نرم از نقاط آسیب شروع کرده و با تولید آسیب به گسلها عمق میبخشد. افزایش آسیبهای اجتماعی و تعمیق گسلها، تحرک مهاجم در جنگ نرم را افزایش داده و او را نسبت به آیندهای موفق امیدوار میسازد.
7ـ جنگ نرم با تضادآفرینی، همبستگی اجتماعی و وحدت ملی را مخدوش میسازد. موفقیت دشمن در جنگ نرم، موجب ایجاد تحولات فرهنگی در بخشهایی از جامعه میشود. باورهای متفاوت، افکار و اندیشههای گوناگون و مدلهای رفتاری ناهمگون در جامعهای که با جنگ نرم دشمن مواجه است، نوعی صفبندی اجتماعی را در پی داشته و این صفبندیها میتواند به رویارویی و نهایتاً بحران داخلی منجر گردد.
8ـ جنگ نرم تردیدآفرین است. در جنگ نرم با ایجاد شایعه و ترویج دروغ و اتهامافکنی نسبت به مسئولان و دولتمردان و سلامت آنان تردیدآفرینی میشود. بیاعتمادسازی و اعتمادسوزی از ویژگیهای جنگ نرم است. ایجاد بدبینی بین مسئولان از یک طرف و میان مردم و مسئولان از طرف دیگر از ویژگیهای جنگ نرم است. تردیدها، بیاعتمادی و بدبینیها در یک جامعه، پایههای نظام سیاسی را متزلزل میسازد.
9ـ در جنگ نرم از ابزار فرهنگی و رسانههای گروهی استفاده میشود. در این جنگ از ابزارهای روز و فناوریهای مدرن همراه با تکنیکهای نو شونده استفاده میگردد. در شرایط کنونی این جنگ در فضای سایبری و مجازی انجام میشود.
10ـ در جنگ نرم، عمده بازیگران از جامعه هدف انتخاب شده و بسیاری از آنان در واقع بازی خورده و فریب خورده بوده و در راستای اهداف بازیگران و طراحان اصلی جنگ نرم عمل میکنند. در این جنگ تحت تأثیر فضاسازیها در بستر رسانههای مجازی، شبکههای اجتماعی با مدیریت ناشناخته شکل میگیرد.
می خوام به تعریف مختصری از جنگ نرم و ناتوی فرهنگی و از این جور چیزا بپردازم و بعدشم کم کم وارد مباحث خفن تر بشیم :
جنگ نرم (Soft war)
جنگ نرم شیوهای از جنگ است که در نقطه مقابل جنگ سخت یا جنگ نظامی قرار دارد. جنگ بین حداقل دو طرف به وجود آمده و دارای ماهیتی ستیزهجویانه بوده و هر طرف در این رویارویی و کشمکش تلاش میکند که بر طرف دیگر غلبه پیدا کند.
در جنگ سخت از تجهیزات و ابزارآلات نظامی (قدرت سخت) استفاده میشود، لکن در جنگ نرم از قدرت نرم استفاده میشود. بنابراین میتوان گفت جنگ نرم، روشی برای غلبه یک طرف بر طرف دیگر بدون استفاده از ابزارآلات و تجهیزات نظامی و قوه قهریه بوده که به صورت جذبی و اقناعی انجام میگیرد. در این جنگ مهاجم تلاش میکند که با اقدامات نرمافزارانه بر حوزه افکار و باورهای جامعه هدف تأثیر گذاشته و با ایجاد تغییرات اساسی در این حوزه طرف مقابل را تسلیم خود نماید.
ناتوی فرهنگی
بلوک غرب به موازات سازمان پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو) برای دفاع نظامی از سیستم سرمایهداری، یک سازمان قوی و گستردهی اطلاعرسانی برای تأثیرگذاری بر افکار عمومی و نخبگان و مسئولان بلوک شرق راهاندازی کرده بود. اگر ناتو با ساختار و سازمان نظامی یک مجموعه عینی، ملموس و قابل اندازهگیری به لحاظ نیروها، تجهیزات، هواپیماها، کشتیها، زیردریاییها، موشکها و ... بود، این سازمان که یکی از پژوهشگران انگلیسی از آن با عنوان «ناتوی فرهنگی» یاد میکند خیلی آشکار و قابل مطالعه و سنجش نبود. خانم «فرانسیس ساندرس» از پژوهشگران و روزنامهنگاران مشهور انگلیسی در سال 1999 میلادی کتابی را تحت عنوان «جنگ سرد فرهنگی: سیا و جهان هنر و ادب» منتشر ساخت که جنجال بزرگی به دنبال داشت.
وی در کتابش مینویسد: «این شبکه فرهنگی اکنون در جهان به یک سازمان غولآسای فرهنگی تبدیل شده و باید از این سازمان با عنوان «ناتوی فرهنگی» نام برد. در این کتاب به این نکته اشاره میشود که سیا از سال 1950 برای انجام عملیات فرهنگی بر علیه مخالفان هر سال از بودجه قابل توجهی برخوردار بوده و سال به سال بر میزان این بودجه افزوده شده است.
براندازی نرم
"براندازی نرم" را میتوان چنین تعریف کرد: «براندازی نرم در اصطلاح به معنای اجرای برنامهای حساب شده، مسالمت آمیز و دراز مدت برای نفوذ در ارکان سیاسی یک نظام به منظور تغییر سیستم سیاسی یک کشور و یا ایجاد تغییر و تحول اساسی در باورهای اصلی آن میباشد.»
آنچه که بین دو عنصر مردم و رهبری برای خلق یک تحول اجتماعی بزرگ نظیرانقلاب اسلامی ایران نقش کلیدی ایفا می کند، مجموعه ای از آمال، آرزوها، شعارها، آرمانها و اهداف است که بیانگر ماهیت انقلاب بوده و مسیر و جهت گیری را نشان داده و حرکت، انگیزه ها و تلاشها را ساماندهی و هدفمند می نماید؛ موضوعی که در پدیده شناسی تحولات سیاسی اجتماعی از آن به عنوان حلقه و رکن سوم یعنی ایدئولوژی یاد می شود. از این حیث، ایدئولوژی را می توان موتور حرکت انقلاب دانست. در مورد انقلاب اسلامی، اسلام و آموزه های دینی، وجه مشخصه و مشترک بین مردم مسلمان و رهبر و مرجع دینی بوده است.
در بررسی تاریخ تحولات سیاسی ایران، همواره این سئوال مطرح بوده است که با وجود ملتی با شهامت و شجاع که در صحنه های حساس تاریخی درخشیدند و به رغم فراگیر بودن ایدئولوژی اسلام و انگیزه های دینی، چرا نهضتهای سیاسی اجتماعی در ایران، در مقیاس انقلاب اسلامی ایران به سامان نرسید و یا در چنبره آسیب ها، تهدیدات و فتنه ها گرفتار آمده و دچار انحطاط شدند؟ آسیب شناسی فراز و فرودهای تاریخ تحولات سیاسی اجتماعی ایران و درس ها و عبرتهای تاریخی آن، آموزه های زیادی را پیش روی ما قرار می دهد. با نگاهی به گذشته و بررسی نقش هر یک از سه رکن در این رخدادها و روند ها، بدون تردید آنچه که هم در خلق این تحول بزرگ و بی نظیر جهان معاصر و هم در استقرار و تثبیت نظام سیاسی برآمده از آن و حفظ و نهادینه شدن دستاوردهای انقلاب، از جایگاه و اهمیت بیشتری برخوردار است، نقش بی بدیل رهبری حضرت امام خمینی(ره) در انقلاب اسلامی ایران است.
با نگاهی به نقش ترجیحی رهبری در انقلاب، اکنون این سئوال بیشتر خود نمایی می کند که راه جلوگیری از تکرار تجربه های گذشته و پیشگیری از انحطاط انقلاب اسلامی چیست؟ رمزگشایی ماندگاری، بقا و پیشرفت وتعالی انقلاب و نظام چگونه حاصل می شود؟ فاصله گرفتن نسلها از نقطه آغازی و کانونی این تحول بزرگ اجتماعی باعث روزمره گی و یا نسیان و فراموشی شده و روند کم انگیزه گی، بی حسی اجتماعی را افزایش می دهد. از سوی دیگر ترجیح یافتن تمایلات فرصت طلبانه، منفعت جویانه، تجمل گرایانه، اشرافی گری و یا سکولاریستی ممکن است نوعی استحاله، جایگزینی گفتمان و رفتارهای زاویه دار نسبت به اهداف، اصول و آرمانهای اصیل انقلاب و یا مواجهه را فراهم نماید. در این شرایط چگونه می توان ظرفیت را مجددا تکمیل نموده و توانمندی و آمادگی را روزآمد کرد؟
در پاسخ به سئوالات فوق باید گفت که انقلاب اسلامی نقطه عطف و سرآغازی بر روند تاریخ تحولات معاصر ایران و جهان به حساب می آید که توانست در عرصه های داخلی, منطقه ای و بین المللی تاکنون آثار شـگـرفی در ابـعـاد فـرهـنـگـی، سـیـاسـی، اجـتـمـاعـی، اقـتـصـادی و... از خود برجای گذارد. این انقلاب شکوهمند توسط حضرت امام معماری شد و یک دهه پرالتهاب در مواجهه تهدیدات، تهاجم بیگانه، با تدابیر الهی گونه معظم له مدیریت گردید.
امام در عین حال در طول این دهه پر کشمکش، با مناقشات داخلی مربوط به مجموعه ای از گروههای ضدانقلاب، قوم گرا و تجزیه طلب گرفته تا فتنه های معطوف به براندازی نظام و انهدام انقلاب که در رأس آنها مراجع دینی همچون شریعتمداری و منتظری میدان داری می کردند، مواجهه شد و انقلاب و نظام را به سلامت از این بحران ها عبور داد. شکی نیست که تا انقلاب بر مدار اصول و آرمانهای باقی باشد، خصومت و خباثت دشمنان خارجی و فتنه گران داخلی همچنان ادامه خواهد داشت. بازخوانی شاخص های مکتب سیاسی امام، که مجموعه ای از آراء و اندیشه های سیاسی، مواضع و رهنمودها، رفتار و اقدامات و در یک کلام سیره نظری و عملی ایشان در مواجهه با آسیب ها، تهدیدات و فتنه ها در طول دهه اول پس از پیروزی انقلاب است و نصب العین قرار دادن آنها می تواند انقلاب و دستاوردهای آن را تا حصول به اهداف و آرمانهای متعالی آن بیمه نماید.
انقلاب اسلامی ایران، به دلیل جهت گیری اصول و آرمانها، ماهیت و کارکرد آن، از همان بدو پیروزی و استقرار نظام جمهوری اسلامی، با موج گسترده و متنوعی از توطئه ها و تهدیدات خارجی و آسیب ها و فتنه های داخلی و به روز شونده روبرو بوده است. بی تردید، داشتن شاخصه های اطمینان بخش و توسل به آن، بهترین معیار انقلابی ماندن است. از آنجا که مواضع و رهنمودهای بنیانگذار و معمار بزرگ انقلاب، سزاوارترین شاخص هر مومن وفادار به انقلاب است با استعانت از رهنمود رهبر فرزانه انقلاب در نماز جمعه 14 خرداد 89 ، به بیان ضرورت موضوع و ارائه توصیفی از چیستی شاخص و فواید آن و به این سئوال که چرا امام و خط امام، شاخص است؟ در شماره قبل پرداختیم. از این شماره به بیان شاخصه های خط امام می پردازیم.